۲۶ بهمن ۱۳۸۸

خاطره ی حضور من

صدای عربده کشی از بلندگوهایی که سرتاسر خیابان آزادی را با فاصله 100 متر به 100 متر در کنترل خود داشتند آنچنان بر پرده ی گوش فشار می آورد که ناخودآگاه دلت می سوخت برای آنکه پشت میکروفون این همه به خودش فشار می آورد!! بیچاره ی مادرمرده یعنی کجاهایش دچار پارگی حاد شده؟!؟
اطرافت پر است از خاله سوسکه و انسان نماهای پشمدار!
نمردیم و جزو جماعت اینها هم به شمار آمدیم! (اسب تروا!!!!!!)
عده ی بسیاری را می دیدی که نه شعار می دهند و نه پلاکاردی دارند! و البته سرگردان و همرنگ جماعت!
بنده چند سال قبل هم در راهپیمایی شرکت کرده بودم، همان موقعی که انرژی هسته ای بدجوری خون همه مان را به جوش آورده بود!! خوب انسان جایزالخطاست و خام! (این را هم کتمان نمی کنم که زمانی نماز شب می خواندم و قرآن سر می گرفتم و تا نماز مغرب و اعشاء نمی خواندم افطار نمی کردم!!) شرمنده...
به جرات اینجا می نویسم مکتوب تا بماند؛ جمعیتشان بسیار بسیار کمتر از قبل بود!
این همه تبلیغ، این همه گروکشی مذهبی، این همه ساندیس و گوشت و مرغ و قوطی نوشابه ی باواریا و لیموناد خانواده! خیلی کمتر بودند. فکر می کردم بیشتر از این حرفها بشوند آن همه اتوبوس و قشون کشی!
و اما...
و اما راجع به "انسانهایی" که آنجا دیدم و روم تاثیر گذاشتن، شاید بگید چون به چشم طرف دعوا بهشون نگاه می کردم اینطور بودن! اما نه، من آدم واقع بینی هستم، از این که خودم و گول بزنم چیزی عایدم نمی شه!
اینهایی که من دیدم حتی به خودشونم رحم نمی کردن! به لحاظ فرهنگی و اجتماعی جزو هیچ درجه ای محسوب نمی شدن!
حتی به همدیگه با نفرت نگاه می کردند! خیلی جوشون سنگین بود و منفی. شما فکر کنید من تنها بینیم بیرون بود! بینی! (عجب صحنه ای!) اما به قدری که من توی 22 بهمن متلک شنیدم، می شه گفت رکورد بود! حتی تماسهای بدنی!(با یکی درگیر شدم، همین که گارد گرفتم فکش و بیارم پایین دیدم خیلی اوضاع خرابه! یعنی یارو گردنش و تبر نمی زد بس که مفت خورده بود، تازه چند نفری بودن و منم تنها، گفتم بیخیال اگه می خوای بمیری حداقل عین ندا بمیر که معروف شی، اینجوری سگ خور می شه، چاره ای نبود جز اینکه عین بز از کنارشون رد شم!!)
البته از انصاف نگذریم، آنهایی که با خانواده اومده بودن دست از پا خطا نمی کردن ( حتی من از یکی از همین آقایون ریشدار که آدرس پرسیدم تا بیاید جواب بنده را بدهد یک چادری آماده به یراق خطرناک کنارش ایستاد که یعنی بله، نمی تونی صیغه شوهر من بشی، عجب دنیای ناامنی دارند این بیچاره ها!!) داشتم می گفتم، من این همه در جمعیت سبزها حضور داشتم، با پوشش نرمال خودمان اما قسم می خورم هیچ موردی برای من اتفاق نیفتاد، همه به هم کمک می کردند و همه با هم بودند! اما اینها...
به واقع می گم، انسانهای خطرناکی بودند! گاهی فکر می کردم این لباس شخصیها حتمن انسانهای شبیه سازی شده هستند، وگرنه آدم که نمی تواند اینطوری تبدیل به جانور شود! اما آنروز فهمیدم پدر و مادر اینها چه کسانی هستند!
در انتها از این بگویم که هیچکدام از دوستانم را پیدا نکردم و برای بازگشت به خانه بعد از سوار شدن به اتوبوسهای صلواتی، در مسیر فرعی حتی تاکسیها هم به من محل نمی گذاشتند با آن دماغی که فقط از من معلوم بود! اگر حتی الامکان مقنعه ام را آنطوری وحشتناک سر نکرده بودم چادرم را سربه نیست می کردم! اما کلن هیبت آنها را داشتم! آخرش هم به یک مینی بوس قراضه راضی شدم که راننده در کمال احترام گفت؛ مسافر سوار نمی کنم "حاج خانم"، آن همه مسافر داشتها!!!

پی نوشت: با توجه به فوج حماقتی که من از اینها دیدم و پول نفتی که در جیب اینهاست و البته زور و اسلحه، باید بگم این قصه سر دراز دارد...
_____________________________________________
نوشته شده در دوشنبه، بیست و ششم بهمن سال 1388 شمسی، ساعت 10 شب.

127 Comment:

شاهین گفت...

درود
یهدا جان همه ی ما زمانی اشتباه کردیم.مهم نیست.فقط باید از اشتباهاتمون درس بگیریم.
از اون "خواهر مچاله ها" یی که دیدی نباید بیشتر از این انتظار داشته باشی.اسلام به مردهاشون اجازه داده چهار زن و بیشمار صیغه "تن فروش اسلامی" داشته باشند.این ها موجودات خطرناکی هستند و برخورد و مقابله کردن با اینها هم کار سختی ست.چون باور دارند اگر بکشند و به فرمان رهبر چکه ای "چلاق علی" گوش بدن زمین را بهشت میکنند و بهشت را در زمین دارند (همراه با حوری های صیغه ای و پول نفتی که به جیبشون میره).به قول خودشون هرچی بخوان برایشان حاضر میشه همان گونه که در بهشت اینگونه هست.ولی اگر هم بمیرن اون دنیا بهشت را به چنگ می آورند چون به فرمان ولی امر "ولایت وقیح" و جانشین امام کذاییشون "مهدی موعود" عمل کردند و 1 در دنیا و 100 در آخرت برده اند
در پناه اهورا

سیاوش گفت...

خیلی خوب گفتی که این قصه سر دراز دارد.
یادمون نره هیچگاه کشور ما کشوری دموکرات و آزاد نبوده به جز در مواردی خاص و بسیار کوتاه.
عموم ملت هیچ تصور درستی از آزادی و دموکراسی هم ندارن و نیاز به کار و زمان داره.
حالا طرفداران ولایت که دیگر جای خود و زندگی اینها همش سوءضن و شک و تردید هستش و کمی از حیوانات با شعور تر هستن.
متاسفانه فعلا برای گرفتن حال این بی شعورها سی باکس را بستم ولی به زودی اون رو باز می کنم.
بگذار این بی شعور ها بفهمن وقتی به آدم فرصت حرف زدن و جواب دادن داده نشه چه قدر ناراحت کننده و دردناک هستش.
خیلی حال می ده وقتی یک صفحه جواب نوشته و تو راحت اون رو حذف می کنی. بگذار اینها هم کمی درد خفقان رو بفهمن. تازه این یک مورد خیلی ساده هستش و در برابر کارهایی که می کنن هیچه.
فرقی که من سیاوش با تو یهدا دارم اینه که به وقتش می تونم به اندازه کافی خشن و سنگدل بشم و با اونها مثل خودشون رفتار کنم.

مسعود گفت...

درود

یهدا همه ما روزی همچین عقاید مسخره ای داشتیم و کارهایی می کردیم که امروز شاید بهشون بخندیم یا برای زمانی که پای این کارها گذاشتیم ناراحت باشیم. بالاخره ما هم زیر شستشوی مغزی همین حکومت بودیم و فجیع ترین نوع شستشوی مغزی شستشوی مغزی مذهبی است چون خانواده ها هم نا خود آگاه در راه این شستشوی مغزی به حکومت کمک میکنن.

من تو میدون آریا شهر یک پسر 19 یا 20 ساله رو دیدم که لباس اسپرت و معمولی پوشیده بود و یکدفعه دیدم یک بی سیم تو اون دستشه و بعد موبایلش زنگ زد و گفت حاجی من واسه ماموریت اومدم تهران.

یک دختر بچه دبستانی بود که با هم مدرسه ای هاش از گرمسار اومده بودن. با همدیگه حرف میزدن و میگفتن کاش بتونیم یک بار دیگه بیاییم تهران. عکس اتوبوس های به صف شده رو تو اتوبان یادگار اگه ببینی میفهمی که طول این اتوبوس ها از طول جمعیت به اصطلاح طرفدار حکومت بیشتر بود. تو برگشت هم همشون نوشابه و چیپس دستشون بود و تازه به همدیگه میگفتن عدسی صبح چه خوب و خوشمزه بود.

اینها خود فروشها بودن.

یک سری هم هستن که واقعا وقتی آدم می بیندشون انگار همین حالا یک وحشی رو از قفس در اوردن.

پیروز باشی. پاینده ایران

noah گفت...

البته جناب نبوی با طرح خود همه را مستفیظ فرمود .

ولی ما هستیم اینا هم هستن . هر یکی دو ماه باید

ستاد بحران تشکیل بدن . ولی تجربه ی حاج خانوم شدنم

باید جالب باشه . بوی گند خفقان و خیانتو خوب

احساس کردی .

من گفت...

سلام یهدا جان.....من انقدرناراحت بودم هرچی وبلاگتو بز میکردم فیلتر بودی...الانم از تو نظرت تو یه وبلاگ دیگه اومدم اینجا....

سینیور زامبی گفت...

من نفهمیدم چی شد تو رفته بودی قاطی اونا؟ چرا؟

فاخته گفت...

درود بر يهداي عزيز
به قول يه بنده خدايي:
رستم اگه بود مي گفت جدم عرب بود
خزر مال روسا
خليج،خليج عرب بود
رستم آگه بود رستم از ياد مي برد....
ديگه چه برسه به اون جماعتي كه ديديم

RS232 گفت...

یهدا جان
این که از خانه بیرون رفتی و برای هدف خودت و دیگران تلاش کردی یک دنیا ارزش دارد و من دست تو را می بوسم.
مطمئن باش عزیزم که سرنوشت ایران به دست تو و دوستانت رقم خواهد خورد و آینده ای درخشان خواهید داشت.
آرش

محمد علی ابراهیمی گفت...

حالا که فهمیدی این قصه سر دراز دارد و ریده شد به موهای خاله خرگوشیت پس دیگه برو گمشه !
لابد فقط ان مردمی که شکل و قیافه تو هستند هموطنت محسوب می شوند و دیگران هیچ !
حالا فهمیدی کفر به این راحتی ها بر ایمان غالب نمی شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بدبخت خل و چل دفعه پیش گفتی این مردم برا کیک و ساندیس امده اند حالا این بار برای این جمعیت ملیونی چه غذایی را تدارک دیدید ؟
فقط همین را بگویم تا این نظام مقدس از ملت شریف ایران برای خود مهره دارد شما را فتحی نیست .....
ببینم هنوز می گید ما بی شماریم ؟!!!!!!!!!!!!!!!!

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

اه
برو گمشو دیگه!
ایکبیری
برو مطلب و بخون بعد بیا واق واق کن. عنتر

ایلیا گفت...

درود
تا فقر فرهنگی و برداشت ناصحیح از دین هست این جیزا هم هست
اصلا حکومت هایی که قدرت خودشون رو از جهل مردم میگیرن خودشون آتیش بیار معرکه هستن
اینا فک کردن فرهنگ چشم و دل پاکی به سجده های الکی و ریاکارانس!!!

ایلیا گفت...

راستا آدرس لینکت رو هم اصلاح کردن

خاکستر گفت...

سلام یهدا جون
خوبی؟...آره سلامتم و فعلا دارم نفس میکشم تا بعد ببینم چی میشه...
چه عجب احوالی از ما گرفتی!!!...
نکنه واسه ما خوابهای بد دیدی!!!...
در هرصورت از لطفت ممنونم نازنین...

به امید ازادی سبز...

ترقه گفت...

سلام.فکر کردم فیلتر شدی.چند بار آمدم و دیدم باز نمیشود.اما انگار نه...
کاش از دست فروشهای کنار خیابان که فقط به خاطر یو الله! اجازه بساط کردن داشتند و از سمبوسه و باکسهای نوشابه و این جور چیزها که بین مردم پخش میکردند هم مینوشتی.

Iran گفت...

سلام
خیلی قشنگ گفتی .... انسانهای شبیه سازی شده
واقعا که
وااااااااای میگم پس مماغت خیلی گندس ها یا اینکه مخصوصا گندش کردی...! D:

با چندتا آپ به شبم ...!
دوست داشتی بیا از خواب بپرونم..!

1- چهارشنبه سوری معطر
2- دانلود فیلم مسنمد چی میخواستیم چی شد
3- جیمیل آزاد

آره عزیز این قصه سر دراز دارد ...
چند روز پیش بود در یکی از سایتها ملحد و وابسته به دشمن خبیس به اسم بالاترین...! داشتم میخوندم که نوشته بود:
جنبش سبز ایران دوی سرعت نیست دوی استقامته

ما هم که تا دلت بخواد استقامت داریم
زنبیل بیار و ببر
بی نوبت و بی صف
بی کوپن و سهمیه
با عشق و علاقه
تا آخر با همه

عجب شعری شد ...!
شعر نیست معره...!
D:

Iran گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
(مرتد&)protester گفت...

زور(همون هیکل و اسلحه)+زر(پول نفت)+تقلید(هر چی آقامون بگه!)+تزویر(ریش)(البته یه عده اگه یه حکومت دیگه هم بود باز ریش میذاشتند،یعنی از روی اعتقاد)+تحمیق(سبزا می خوان برای امریکا فرش قرمز پهن کنند!)
به نظرم ما نباید رفتار و قضاوت خود را بر اساس رفتار و قضاوت ایشان بنا کنیم،ریش،چادر،عمامه به شرطی که امتیاز باد آورده ای نصیب فرد نکنه و از روی اعتقاد و تفکر و انتخاب باشه نه از روی تقلید جای سرزنش نداره که اگر چنین سرزنشی روا باشه طرح گشت ارشاد هم درست خواهد بود،با این تفاوت که اونا زور دارن اما ما خیر!خب این طوری وقتی ما زور پیدا کنیم درست شبیه اونا عمل خواهیم کرد و این یعنی به روز شدن زور!
در مورد خطاها و خامی شما(در گذشته)باید بگم اگه تقلیدی بوده موافقم اما اگه با تفکر هرگز،هم چنان که اگه امروز بی تفکر گذشته ی خود را به نقد بکشید رفتار امروز شما خطایی بزرگتره!
آری سر دراز داره،این طرح تراوا را ما روز قدس در اصفهان تجربه کردیم و نتیجه این شد از اون موقع به بعد سبزها به جای میدون نقش جهان در میدون انقلاب تجمع می کردند و فکر کنم 22 بهمن اون قدر خار چشم لباش شخصی ها بودیم که سرانجام گاردیا مجبور به تیرهوایی شدند!اما خاطره ی حضور من:
قط چشمانمان فیلم برداری می کرد،در حالی که ایشان از فراز سینما افریقا(ساحل)از چشمان ما!
روبروی سینما ایران و نزدیک هتل عالی قاپوی چهار باغ عباسی از ادامه ی حرکت سبزها جلوگیری شد و سهم سبزها ناسزایی گویی لباس شخصی ها بود:”برید گم شید منافقا،کثافتا،…”
تقریبا حوالی ساعت 10:40 سی و سه پل به دست نیرو انتظامی بسته شد و تنها اجازه ی عبور به لباس شخصی ها داده می شد تا به کمک دوستان خود از برای سرکوب جمعیت در ضلع جنوبی پل بشتابند،اما غافل از این که ضلع شمالی شلوغ و شلوغ تر می شد و ندای الله اکبر جمعیت که از این سوی پل کتک خوردن مردم آن سوی پل را به نظاره نشسته بودند،بلند تر! شوکر،باتوم و اسپری کمترین سهم مردم ظلع شمالی بود تا مساوات و عدالت در دو سوی پل برقرار شود.جمعیت به سمت پل آذر رانده شد و در این میان لباس شخصی ها افرادی را به دلخواه از سیل جمعیت جدا،تا ایشان به تنهایی طعم عدالت و آزادی را بچشند!.در ضلع جنوبی پل آذر،یگان ویژه به کمک پیاده نظام خود شتافت وصدای تیراندازی(تو فکر کن هوایی بوده،من هم هوای داشتن چنین فکری را دارم!)برای دقایقی سکوت مردم را شکست.اتومیبل های روی پل،با بوق های ممتد خود اعتراض خود را نشون می دادند و تو به این می اندیشیدی که چه قدر میانگین سنی لباس شخصی ها کم شده و در عوض از جنبش سبز خشونت زدایی شده!
اگر جمعیت میدون انقلاب اصفهان را با میدون نقش جهان مقایسه کنیم مسلما برتری از آن هواداران نظام خواهد بود،اما باید توجه کرد که گروه نخست با علم به این که کتک می خورد می آید و گروه دوم با علم به این که برایشان فرش قرمز پهن می کنند.به هر حال جمعیت بیشتر از عاشورا و میشه گفت بیشتر از روز قدس بود.البته جمعیت 25 خرداد اصفهان،حالا حالاها تکرار نخواهد شد.
پسر بچه ای به مادرش می گفت:”من می ترسم”مادرش ساختن نسل آینده را از همین امروز آغاز کرده بود و به او چنین می گفت:”مامان جان،اونی که داره کتک می زنه می ترسه نه اونی که داره کتک می خوره،اونا از ما می ترسن!”
نمی دانم اما برای من جمله ی “حقشونه،باید کتک بخورند”صادقانه تر از جمله ی رمانتیک،پاستوریزه و به ظاهر روشنفکرانه ی “خب،نباید این طوری باشه،ولی به هر حال نمیشه که بذارن سبزا هر کاری بخوان بکنند”خواهد بود.و مگر سبزا جز راهپیمایی سکوت خواسته ی دیگری داشتند؟
این راه سر دراز داره،ما بی شماریم اما نباید بی شمار بودنمون فریبمون بده.توی جامعه ای که رسانه ی آزاد نباشه هم مخالفان هم حاکمان نسبت به قدرت خود دچار توهم هستند!
سبزا همون طور که قبل ار انتخابات هر یک رسانه بودند امروز هم باید نقش مهم رسانه را فراموش نکند.این که امروز کنار خودم فردی را ببینم که چند راهپیمایی قبلی کنار من بوده هیچ هنری نکردم هنر اینه که با رفتار و استدلال های خود افرادی را جذب کنم که تا دیروز خاکستری فکر می کردند و با بی تفاوتی می گفتند "من که نمی دونم کی راست میگه؟"

نوشین گفت...

یهدا جان مطلبتو خوندم یاد خودم افتادم که چند سال پیش صبح ها بلند میشدم تا ساعت دوازده و بعضی اوقات تا دو بعد از ظهر سر سجاده مینشستم و زیارت عاشورا میخوندممیدونی زیارت عاشورا چقدره سه خط سلام داره سه خط و چهار خط و نیم لعنت به کشنده حسین که باید یک دور تسبیح آنرا تکرار کرد اه که چه منگولی بودم وای که چه ساعتهائی از من تلف شد میتونستم تو اون ساعتها کتابهای زیاد و مفید علمی بخوانم و یک چیزی برای مردم مملکتم اختراع کنم اما وقت و عمر برگشت ناپذیرم را هدر دادم ولی الان میفهمم و میفهمم اقلا" این کارهای غلط من سودی داشت که فهمیدم انسان روی پای خودش است و احتیاجی بدست های غیب ندارد و بیشتر ازآن فهمیدم که در زمین و آسمان اصلا" دست غیبی نیست ما در این دنیا آقا و نوکر خودمان هستیم
پاینده ایران بدون تمامی دشمنانش

محسن گفت...

سلام مرسی دعوتم کردی
اره دیگه وقتی پول مفت می گیرن و حال می کنن تبر که سهله با اره برقی هم ریشه شون رو به سختی میشه برید.ولی اینو مطمینم بلا خره توپ تو زمینه ما هم میوفته

Unknown گفت...

درود
جالبه این 22 بهمن هم مثل روز انتخابات؛ مردم ِمخالف تبدیل به سیاهی لشکرهای جمهوری اسهالی شدند
از خیلی ها شنیدم که میگفتند سال 89 دیگه اثری از جمهوری اسلامی و رییس جمهور مفلوک ا.ن نخواهیم دید!واقعا این رویاپردازیشون ایول داره... یک نظام وحشی که بسیاری از پول مردم رو به جای آبادی و رونق اقتصادی به عنوان باج به غرب و یا تجهیزات امنیتی نظام کثیفش خرج کرده چطور ممکنه به این راحتی ها نابود بشه...اگه این راهی که مخالفان پیش گرفته اند با جدیت ادامه پیدا کنه و تبدیل به مبارزه ی مسلحانه بشه میتونه به تدریج اثرش رو در نابودی رژیم بذاره که چند سالی طول میکشه ... اما بسیاری از مردم که روی سقوط رژیم به این زودیها حساب باز کرده بودند این وقایع رو یه شکست میدونن و دارن نا امید میشن ...بزرگترین اشتباه همین ناامیدیه.چاره ای جز جنگیدن نیست
پیروز باشی

reza گفت...

سلام .نامه یک جانباز شیمیایی از کشور سویس به خامنه ای.

در صورت امکان اطلاع رساني کنيد

Unknown گفت...

یهدا جان چیزی یادم افتاد من انقدر فهم شعور پیدا کردم که پریروز که از خونه همسایه یه بشقاب غذا برامون آوردن نخوردم کاش همه ما و اون دخترکانی که مسعود نامشونو بردن بفهمند که آدم به خاطر یه لقمه غذا نباید شرافتشو پامال کنه

شاسكول گفت...

آي گفتي
منم شايد بنويسم چي شد تو روز 22 بهمن
رفتم روي يكي از اين طومارهاي 10 متري شون نوشتم مرگ بر خامنه اي و امضا كردم!
خوب شد هيشكي نفهميد
نصفم ميكردند
(من كلا همين جوري اش هيكلم نصف آدم هاي عاديه، حسابش رو بكن، نصفم كنن ديگه چي ميشم!)
چهار راه كوكاكولا غوغايي بود، من فكر مي كنم يه چند نفري تلفات دادن اين بسيجيا
از لاي نرده ها نفري 2 تا زمزم خانواده ميدادن، اين نخورده ها همچين ريخته بودن روي سر همديگه كه تنها تشبيهي كه به ذهنم ميرسه _اگر بخوام مودب باشم_ . . .
اصلا ولش كن!
ميگم نوك دماغت رو نميگي معصيت داره؟
واسه چي ميذاري بيرون؟
نميگي برادران حزبي، وسوسه ميشن؟!

داریوش گفت...

به روز را کردم!

امین گفت...

سلام
شما واسه اطلاع رسانی زده بودی به قلب دشمن تا گراشون رو بدی این همه جرات قابل تحسینه
نیاز نبود واسه شناختنشون این همه زحمت بیفتی توی این سالها دیگه خودشونو نشان دادن
اما چی بگم از کسایی که پول می گیرن تا فکر کنن
پول می گیرن تا بنویسن
پول می گیرن تا حمایت کنن
حتی پول می گیرن تا معتقد باشن

مهاجر گفت...

سکوت دردناکترین پایخ من به بی رحمی های توست آزادی

بهنام گفت...

درود
يهدا جون حرس نخور پير مشه يك جمله ساده و قديمي هست كه مسگه چس ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! جواب ابلهان خاموشيست
ممنون كه اومدي مطلبت رو هم خوندم
يعني حالا اگه منم سانديس بدم ميان طرفم؟:)) قابل توجه محمد علي منم سانديس ميدم :)
بدرود يهدا جان

زهرا گفت...

دیدم نوشتید فحش و یاوه گویی جایی در این وبلاگ نداره اما خودتان تو کامنت اخر....
نمی دانم دوست سبزم..درسته که دلت از این جماعت پره و دلی پر از ...ولی به نظر من البته، این مائیم که الان وظیفه داریم منطق و روش صحیح را جایگزین کنیم... اگه بخواهیم با این دید در این راه سبز قدم بگذاریم باید مطمئن باشیم که چند سال آینده می شیم مثل اینها د ردرجه مخالف!کمی هم روی خودمون کار کنیم...خاله سوسکه و آدمهای پشم دار و...در شان یک سبز اندیش به کاربردن این ادبیات...
سبز و پایدار باشی دوست سبزم

ناشناس گفت...

سلام
شما واقعا از ته قلب مطالبی رو که مینویسید قبول دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شبکه های خارجی هم به حضور پرشور همه آحاد ملت اعتراف کردند.
بابا شما دیگه کی هستید!!!!!!!!!!
سوال من اینه که شما چرا برای راهپیمایی نیومدید؟منظورم مثل 16آذرو...است.
مگه تو وبلاگاتون نمی نوشتید 22بهمن میدان ازادی رو سبز میکنیم!!!؟؟؟اگه ما رو بکشند بازم میاییم به یاد ندا و ازین حرفا.مگه نمی گفتید؟؟؟؟
من نمیدونم شما تلویزیون نگاه میکنید یا نه ولی من به عنوان فردی که تا چند ماه پیش بیطرف بودم با گوش دادن و دیدن اخبار از هردو جناح(چه بی بی سی و چه صداو سیمای ایران)حقیقت رو فهمیدم.
راه یافتن حقیقت فقط عدم تعصبه همین.
موفق باشید.بدرود

روشنایی گفت...

خب از نوشته تو این برداشت میشه که با جدی گرفتن توصیه های ایمنی هم،باز خطر میاد سراغت،حتی اگه تو ازش دوری کنی.
نمیدونم چرا این روزا خنگیم بیشتر گل میکنه.جناب محمد علی ابراهیمی،که همه بت شکنا رو در خودت داری،میشه به من خنگ بگی،پس دیگه برو گمشه!یعنی چی؟

آرش گفت...

یهدا، شجاعت کلامت رو تحسین می کنم. واقعا که فضای سنگینی بود. درگیر و کشته شدن امام حسین وار ثمری نداره. بعضی وقتا باید فحش شنید و هیچی نگفت، کتک خورد و هیچی نگفت، یه عمره وضع ما همینه. ولی وقتی نوبت ما میشه دیگه هیچی نمی تونه جلومون رو بگیره..

فاطمه.م گفت...

بر ما گذشت نیک و بد اما تو ای روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!

سیامک گفت...

سلام یهدا جان من خوبم ممنون خوشحالم که هستی نگرانت بودم
باید اون یارو رو میزدی ناکارش میکردی.همین که ما بودیم یعنی ما هستیم پس به راهمون ادامه میدیم
متاسفانه باهات موافقم این قصه سر دراز داره چون پول نفت تموم بشو نیست

سید همه جوره گفت...

ولایت فقیه
1. اگر فرمان ولی فقیه بر خلاف فرمان خداوند بود، از کدام باید پیروی کرد؟
2. آیا ولی فقیه معصوم است؟ یا مثل هر انسان دیگری جایزالخطا است؟ اگر اشتباه کرد و ما متوجه اشتباه شدیم، تکلیف چیست؟
3. اختیارات یک فرد باید متناسب با توانایی‌هایش باشند. ولی فقیه اختیارات امام معصوم را دارد. پس تواناییهای او باید با امام معصوم برابری کند. در نتیجه، ولی فقیه امام زمان است.
4. خبرگان رهبری معصوم نیستند. آیا ممکن نیست که در گزینش ولی فقیه اشتباه بکنند؟
5. با افزایش سن انسان موهایش سفید می‌شود، چشمانش کم‌سو می‌شوند، گوش‌هایش سنگین می‌شوند، پوستش چروکیده می‌شود و سلولهای مغزش پیر می‌شوند و قوای ذهنی‌اش کاهش می‌یابند. در این هنگام است که انسانها بازنشسته می‌شوند و به استراحت می‌پردازند. رهبر هم موهایش سفیده شده، عینک به چشم می‌زند، پوستش چروک شده و مثل باقی انسانها، سلولهای مغزش نیز پیر می‌شوند، آیا رهبر و فرمانده کل قوا نباید بازنشسته شود؟
6. در ایران به غیر از شیعه مذاهب و ادیان دیگر هم داریم: سنی، یهودی، مسیحی و زرتشتی. این افراد به اسلام و یا امام زمان ایمان ندارند. چرا باید از آنها انتظار داشته باشیم که از ولی فقیه اطاعت کنند؟
7. نظام اداری ایران فاسد است. در ایران همه چیز تحت کنترل رهبر است. پس یکی از این دو حالت باید درست باشد: رهبر فاسد است یا اینکه رهبر ناتوان است.
8. اساسی ترین اصل نظام جمهوری اسلامی، مردم است یا ولی فقیه؟


همه جوره 2 هم فیلتر کردن لطف کنید به همه جوره 3 به آدرس
www.farda-sayed3.blogfa.com
سر بزنید
با تشکر: سیدسبز

براندو گفت...

چقدر خوشحال شدم دوباره اومدی
نگرانت شده بودم
وبلاگت که فیلتر شد از خودتم خبری نبود
ترسیدم گرفته باشنت
حالا خیالم راحت شد

شورشگران گفت...

این محمد و علی و ابراهیم كارش مزدوری و كپی و مزاحم شدن است .. و فحاش و بی چاك دهن گند چاله میدان و زن ستیز هم هست ..
در نظر دانی ما هم همین نظر كه چه عرض كنم ...چرت پرت های مزدوران اسلامی را كپی كرده است ..
اما من یكی از رویش بردم ..از ان زمانی كه به مادر مرده من فحاشی كرد ، فعلن فحاشی را برای مدتی كنار گذاشته است ..
ما به همین اش هم راضی هستیم .. بگذار چرت و پرت اش را بنویسد و مزدش را بگیرد
اما مطلب شما .. چرایی ندارد .. چرا این مسلمان های باور به عدالت عدل علی اینگونه هار شده اند .. شما می گویید پول نفت است مفت می خورند .. یك دلیل است .. مفت خورها و چپاولگرها در تمام سیستم های بازار ازاد یافت می شود .ع چرا فقط ایران اسلامی این همه از این جنس دارد ..؟
خواستگاه طبقاتی و ذهنی و فكری این جماعت انسان خوار و زن ستیز در كجاست ..؟
رفیق بیا با هم « كونك فو « تمرین كنیم ..

پیردختر سبکسر گفت...

اطرافت پر است از خاله سوسکه و انسان نماهای پشمدار!
نمردیم و جزو جماعت اینها هم به شمار آمدیم! (اسب تروا!!!!!!)


آخرش هم به یک مینی بوس قراضه راضی شدم که راننده در کمال احترام گفت؛ مسافر سوار نمی کنم "حاج خانم"، آن همه مسافر داشتها!!!

وای یهدا اینجاهارو دیگه شاهکار اومدی!
در مورد پی نوشت:
کاملن با تو موافقم

گلناز گفت...

معلوم نیست به کجا کشیده خواهد شد این داستان. این مردمی که من می بینم اصلا به خودشون زحمت 5 دقیقه فکر کردن هم نمی دن! هر چی صدا و سیما گفت می گن چشم!

حالا تو اون وسط چیکار می کردی حاج خانم؟!

این محمد علی ابراهیمی هم احتمالا از همون ریش و پشم دارهایی هستش که تسبیح می گردونه و 14 تا زیرخواب داره! شما حرص نخور!

noah گفت...

یهدا جان ساقی را چه شده ؟

سارا گفت...

سلام یهدا جونی
زندگی تمامش تجربه است . تجربه ی روز بیست و دو بهمن هم برای ما شاید کمی سنگین بود ، ولی تجربه ی خیلی خوبی بود . راهکارها باید کمی تغییر کنند، من البته خاطره ی خیلی بدی از این روز تو ذهنم موند ، خاطره ای که تا سرحد مرگ عصبی و دیوونه ام کرد ، شاید تو یه فرصت مناسب تعریفش کردم .
مثل اینکه تعداد کلماتی رو که باعث فیلتر شدنمون میشه زیاد کردن ، تقریبا همه بعد از بیست و دوم بهمن فیلتر شده بودن . اما مهم نیست .. ما هستیم و بسیار هم بی شماریم ...

سارا گفت...

پاسخ به تمام کسانی که مثل وقتایی که تیمی که طرفدارشن ، تیم مقابل رو تو یه بازی ، اونم به کمک داور و تمام عوامل پشت صحنه میبره و میان کری میخونن و فکر میکنن که دنیا همونجا تموم شده : شب دراز است و قلندر بیدار ، جوجه رو آخر پائیز میشمرن ...
دلم میخواست به جای پذیرایی ، با باتوم و گلوله ازتون استقبال میکردن تا ببینین واقعا چند نفرتون میان تو خیابون ، بازم دم خودمون گرم ...

مهدی (مهرگان) گفت...

سلام یهدا . فیلتر شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و دوستم مثل گیج ها اون روز داشتیم بین یه مشت پشمالو وول میخوردیم. از آزادی تا انقلاب . از 7تیر تا ولیعصر ... اه ... حالم داشت به هم میخورد.
تو آزادی به صورت مردم نیگاه میکردیم. از طرز نگاه کردنمون به همدیگه همه میدونستیم سبزیم ولی ...

zodiak گفت...

بودم دیدم از نزدیک

the man who never smile گفت...

سلام
میدونی
میشه اوج حماقت رو دید
حماقت در حماقت
هیچ چیزی هم نمیشه گفت
هیچ
فعلا
شادزی

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

ساراجان؛
عزیزم فیلتر شدی؟
لطفن آدرس جدیدتو به من برسون.

میم.دال گفت...

بودم
دیدم
تموم شدم

ارمان گفت...

با سلام به یهدی خانم! فیلترشدنت را تبریک می گویم!ماهواره گوگل ابرویشان را برباد داد. حکومت خودش می داند طرفدارانش بسیار اندکند. بنظر من اقای ابراهیمی برود عکسهای ماهواره گوگل را ببیند نظرش راجع به این فاشیستها عوض خواهدشد. اگرجای تو بودم نمازم را ترک نمی کردم. این ادمهای سیدعلی هستند که ازنماز برداشت فاشیستی دارند. من طرفدار سرسخت جدایی دین ازسیاستم.نماز و روزه امری شخصی است و هرکس هم نماز می خواند الزاما ادم بالیاقتی برای اداره امور نیست. ممکن است کسی مشروب بخورد ولی مدیر فوق العاده موفقی باشد. مشروب خوردنش خوب یا بد به خودش ارتباط دارد و خدای خودش. به محمدعلی ابراهیمی و افراد خشک مغز مرتبط نیست ولی خیلی سخت است بتوانی اینها را به مغز منجمد فرو کنی.من یک سکولارم وبه ان افتخار می کنم. نمازمی خوانم و روزه هم می گیرم وسکولار بودن به معنای بیدینی نیست هرچند اگر بیدین هم بودم کسی نمی توانست برمن خرده بگیرد. انسان بودن مهم است . مهم ضایع نکردن حقوق ادمیان است. من مخلص هموطنان بهایی و مسیحی و یهودی کشورم هستم و هرکجا باشند دستشان را به گرمی می فشارم.(یک شیعه که ولایت فقیه را ازبیخ وبن قبول ندارد و ان را من دراوردی می داند)

زیتون گفت...

ممنونم یهدای عزیز
دیروزآمدم ولی بعلت خرابی ویندوزکامنت نپذیرفت عوض کردم بایدببخشیدتاخیرشد
شاداب باشی عزیز
یهداجان گرامی درواقع ماباثبات فکرهستیم وآنهاهستندکه با امثال کیک وصاندیس وسودسهام عدالت و...رنگ عوض کردندوازیک یهودی زاده سبورجیان مشهوربه احمدی نژادحمایت میکنند

زیتون گفت...

بنظرم امثال ابراهیمی که دروبلاگهالجن پراکنی میکنندمزدوران فرقه خونخوارمصباحیه هستندکه ارزش جواب دادن ندارندبرای من ودوستان قدیمی ترمن نیزاینگونه اراجیف رامی بافنداینهارامی نویسندبه امثال اومیدهندواصلانمی فهمندچی میگند
مابایدشادابی وسلامتی خودمان راحفظ کنیم وواکنشی نباشیم لذالزومی به جواب دادن نیست سعی کنیم شان خودمان راحفظ کنیم به جای واکنش ،کنش داشته باشیم همانطورکه تاالان داشته ایم به لطف خدا

زیتون گفت...

ولقدکرمنابنی آدم یهدای عزیز
توعزیزی
باانرژی مثبت خودهمه راگرامی بداریم اگرچه به مابدکنندشایداین انرزی قصه شدوازسلولهای آنهابه فرزنداشنان منتقل شد

بزرگمهر گفت...

درود یهدای عزیز
بسیار جالب بود و کاملا درست. به امید پیروزی جنبش آزادیخواهی مردم ایران
موفق باشی دوست خوبم
پاینده ایران

MAT گفت...

تا زمانی که با نفرت از همدیگر و نفرت از سایر اقشار بخوایم پیش بریم دموکراسی این وسط معنی نخواهد داشت..من نمیدونم چرا با نفرت از طرفداران دولت می نویسیم...اگه واقعا دموکراسی و حقوق بشر چیزی باشه که ما قبول داریم اون کسی که این وسط باید نفرت نداشته باشه ماییم ....

بابك گفت...

درود بر يهدا
چه خوب مي شد بجاي دري وري با شعور و منطق گفت و گو مي كرديم تا چيزي دست گيرمون مي شد اين كه فحش بديم و به حرف هم گوش نديم جز افزايش حماقت چيزي نصيب مون نمي شه آرزوي من براي همه ي ايرانيان فهم و شعور و منطقه

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

دری وری؟!
با شعور و منطق با کی گفتگو کنیم؟!؟
فحش؟!
کلن نگرفتم چی چی می گی بابک جان!
آرزوی همه ما همینه.

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

mat عزیز؛
شما رو دعوت می کنم به دیدن عکسها و فیلمهای اتفاقات پس از انتخابات!
من هم آدمی هستم که کینه ی کسی رو در دل نگه نمی دارم، دل آدم اصولن جای چیزای خیلی بهتری می تونه باشه تا کینه!
اما گاهی بهتره خاطرات رو ورق بزنیم.

آسمان سخت گفت...

سلام دوست خوبم
ممنون از حضور سبزتون .
منم درست توراهپیمایی بین حامیان دولت گیر افتاده بودم .
خونه ی آخرش 200 هزار نفر هم نمی شدن . اونم نصف به نصف لباس شخصی بودن . یعنی همه شون مردم عادی حامی دولت نبودن . بلکه نصف جمعیت لباس شخصی ها و مآموران مزدوردولت بودن . کمی هم از سبزها بودن که داشتن فیلم میگرفتن و عکس مینداختن با موبایل .
بعد از اینکه کیک و ساندیس و عدسی شون رو خوردن دوباره همون عکسهای نایب امام زمانشون رو ریختن زمین و لگد مال میکردن و رد میشدن .
جایی هم ماهواره نشون میداد که مرغهای منجمد هم بسته بسته آورده بودن که به مآموراشون بدن .
خب معلومه عاقبت این همه عوام فریبی به کجا منتهی میشه .
به امید پیروزی حق بر باطل .

MAT گفت...

شما گویا متوجه حرف من نشدید...من کاملا از اوضاع خبر دارم
چرا باید منفعلانه این وسط عمل کرد .. چرا باید بازیچه دست یه سری آدم زخم خورده مثه نوری زاده و سازگارا و یه سری زخمی فراری و یا داخلی دیگه شد..چرا باید از تاکتیک دیگران استفاده کرد که مشتی به نظر من زخم خورده هستند و دنبال اهداف خودشون... ما باید این وسط فاعل باشیم و با هوشیاری اگر واقعا به دنبال دموکراسی و یا حقوق بشر هستیم باید اون رو سر لوحه قرار بدیم... ما با این کینه و نفرت از بعضی از اقشار مردم به هیچ جا نخواهیم رسید...

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

خوب حالا این شد یه حرفی!
مشکل اساسی همینه که هر کی ساز خودش و می زنه!
من، شما، نوری زاده، سازگارا و...
کینه و نفرتم، دوباره همون جواب قبلی رو باید تکرار کنم.

ارمان گفت...

به mat:فکر کنم شما اونوری باشید. اول اینکه سازگارای زخم خورده یعنی چی؟ برادر حرفاشو گوش بده و اگه منطقی نبودن نپذیر! کدوم حرفاشون بوی منفعت طلبی شخصی می ده؟ کسی که 56روزدرسلول انفرادی بوده و به جرم گفتن سخن حق تااستانه مرگ پیش رفته به فکر منفعت شخصیشه؟توحاضری چقدربگیری یک هفته بری انفرادی؟ سازگارا و نوری زاده تمام نقشه های اینارو رو می کنن. رزیم اونا رو دشمن قسم خورده خودش می دونه. بیان و بگن خامنه ای و احمدی نزاد گل وسنبلند تا شما خوشحال بشید.تا الان هم تمام وکمال ازجنبش و موسوی وکروبی وخاتمی ومنتظری و زندانیان سیاسی دفاع سرسختانه کردن.اگه ایران بودن الان کجا تشریف داشتن؟ جز زندان. منطقی فکرکنید ودرباره افراد منصفانه قضاوت کنید.

ثلج گفت...

نه رفیق ، اتفاقا این قصه سر دراز نداره. به امید خدا همین روزا.

حسام گفت...

بلاگت سخت مباد بالا والا من که ارادت دام به شما.
این بازی تاز هشروع شده. تنها چیزی که کمر اینها رو میشکنه اقتصاد داغون
آپم رفیق

خاکستر گفت...

سلام
مطلب خوبی بود...البته قبلا این پستت رو خونده بودم...
ولی اشتباه کردی که تنهایی رفتی...

به امید ازادی سبز...

؟؟؟؟؟؟؟ گفت...

سلام یهدا خانوم ، ممنونم از بابت لطفی که داشتی و توی این مدت ( هر چند کوتاه ) نوشته های نه چندان با ارزش من رو خوندی ...

آره شاید یه روزی برگردم ولی با متن های پخته تر و بهتر ، برای نوشتن اینچنین متن هایی لازمه که خودم هم عوض بشم ، دلیل عمده رفتنم عهم همین بود ، باید کمی با خودم خلوت کنم ، هر موقع که حس کنم تغییر کردم و بزرگ شدم باز هم برمیگردم ...

وامدار همیشگی محبت های دوستانی چون شما هستم ...

امضاء : رهگذر کوچه های بارانی

داریوش گفت...

درود!
من هم آنچه دیدم ، به نزدیکی این بود که تو دیدی اما چاشنی هایش دگرگونه بود. به من کسی متلک نگفت ، یا خودش را نمالید! اما از همه ی آنچه دیدم داشت حالم به هم می خورد. من یک پرچم ایران را میانه اش (الله) را بریدم و لوله کردم و در جیبم گذاردم ، اینگونه پرچم سه رنگ بود و بدون الله. از جیبم افتاد و گشوده شد و پرمردی اطلاعاتی آنرا دید. تا آمد به خودش بجنبد ، من در دستشویی آزادی بودم! اما ساعت 11 که احمدی نژاد بی ناموس داشت زر می زد ، هم زمان با آغاز حرکت پیاده نظام تا دندان به رزم افزار آراسته ، به سمت پونک به راه افتادم تا مگر چند تن هم شده هم سخن و هم آوا دریابم! آخر حالم داشت از آن همه ریش و پشم و کس کش صفتی (ببخشید) به هم می خورد. در میان راه ریختند سر یک پراید و ماشین و آدم های درونش را له کردند. من هم که لب به سخن گشودم یک باتوم و دوبار شوک الکتریکی به من فرود آمد. بی حس شدم ، اما خوشحال بودم که دست کم ، بی هوده نیامده ام! تا خود ِ پونک را پیاده گز کردم. در میان راه هم - بگذار دنباله اش را در رایانامه ی هات میل ات می گویم

داریوش گفت...

رایانامه ات را بگشای دختر!

سپندارمذگان بر همه ی بانوان ِ ایران زمین فرخنده و همایون باد

مژده گفت...

شب است و چهره ی میهن سیاه است...نشستن در سیاهی ها گناه است...

امین گفت...

دسوت عزیز mat
دموکراسی که یکطرفه نمی شه
هی بزنن توی سرمون هی بگیم ما اهل گفتگوییم ، وقتی از ما می خوان خفه شیم دیگه مهم نیست که ما انسانهای متمدن و اهل گفتگویی هستیم یانه .
البته اینکه بالاخره یکی باید راه درست و درپیش بیگره و این سیکل انتقام جویی خاتمه پیدا کنه می تونه خوب باشه اما زمانی که فرصت داریم رو در رو قرار بگیریم وگرنه توی تنهایی خودمون حق حمله کردن رو داریم . وبلاگ هم جایی که احساس خودمون رو بگیم و اعتراض خودمون رو اعلام کنیم تا کی باید حرفهایی رو بزنیم که طرف مقابل نرنجه .
البته یه زمانی من هم منفعلانه عمل می کردم اما تازگیها چیزهایی دیدم که از رفتار زیادی روشنفکرانه خسته شدم شایدم این عقایدم واقعا از روی خستگی باشه و بهد از چند مدتی هم دوباره به حالت اولیه برگردم .
در کل گفتگو و تحمل نظر مخالف رو دوست دارم و شما رو هم دوست دارم . موفق باشید
---
یهدا جان من هم به روزم

زیتون گفت...

سلام
فیلترشدم
به تنظیمات عمومی وبلاگ رفتم ومطالب رابرگردانم اماآدرس زیتون ۸شد

محسن گفت...

سلام یهدا دوباره درجه گرفتم
این بار اومدم بلاگ اسپوت ولی کار باهاش کمکی مشکله
یه سوال
کجا دوستان رو لینک کنم؟

مازیار گفت...

به به ... ! چطوری شما ...؟!
دلم تنگ شده بود ...
--
من فکر کنم اونروز شما رو دیدم ... یعنی بینی شمارو !! .... یه بینی که در حال گارد گرفتن بود ...!
همین دیگه ... شما با چادر و ما هم با ریش رفتیم بیرون ، اینا فکر کردن تعدادشون زیاده !
ولی جدی فکر کنم اگر مثل روز قدس ، جایی دور از محل تجمع طرفداران حکومت جمع می شدیم ، دستاوردی چیزی بدست می آوردیم ...
--
در مورد قرآن به سر گرفتنت هم واقعن تبریک میگم ! کنار کذاشتن خرافات مذهبی کار هر کسی نیست ... من که ملحد و کافر به دنیا اومده اومده بودم ...

بابك گفت...

درود يهدا جان جشن سپندارمزگامه بر شما و همه بانوان اين مرز و بوم شاد و خجسته به اميد روزي كه درسرزمينمان دموكراسي حكمروا شود

ارشك گفت...

عجب...
شنيدم چند ميليارد تومان هم فقط خرج همون چماعت سانديسي كرده بودن. ولي با اين حال اين جماعت خيلي خيلي كمتر از اون چيزي اند كه در ظاهر به نظر مياد
من فكر كنم بايد يك كم روش جنبش را تغيير داد
بدرود

ناشناس گفت...

با این سیستم سبز کاری پیش نمیره

در ضمن با خیانت علی شریعتی سیگاری بروزم

دیالوگ سرخ گفت...

فعلا که بروزم

محسن گفت...

سلام یهدا جان
قبل از 22 بهمن حامیان حکومت دائما صحبت از ریزش سبزها میکردن ولی در روز 22 بهمن به ما ثابت کردن که ما بی شماریم چون اگه ما در حال ریزش بودیم پس طبیعتا نیروهای نظامی هم باید کمتر میشدن اما نه تنها کمتر نشدن که به ما نشون دادن که این جنبش هنوز در حال بارورتر شدنه که حکومت مجبور شد برای سرکوبش از تمام پتانسیل خودش استفاده کنه.

خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
آری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است

خانه سرخ و کوچه سرخ است و خیابان سرخ است
آری از خون پهنه ی برزن و میدان سرخ است
ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است

تا گل خونی فریاد در این باغستان
ساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ است
وحشتی نیست از انبوه مسلسل داران
تا در این دشت غرور کینه داران سرخ است
رو سیاه است اگر این شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سینه ی یاران سرخ است
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است

ده به ده پرچم خشم است که بر میخیزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بیابان سرخ است

تا گل خونی فریاد در این باغستان
ساقه از ضربه ی شلاق زمستان سرخ است
وحشتی نیست از انبوه مسلسل داران
تا در این دشت غرور کینه داران سرخ است
رو سیاه است اگر این شب مردم کش بد
تا دم صبح وطن سینه ی یاران سرخ است
با تو سرسبزی از ایثار سیه پوشان است
ای مسلط دستت از خون شهیدان سرخ است

دامون گفت...

گفتن ادب واحترام .
دوست من ای کاش حضوری هم در میدان اریا شهر داشتی و میدیدی که نیسانی با یک سرنشین ان قسمتش که حیوانی یا باری را سوار میکنند فریاد میزد مر گبر منافق ودر عقبش گارد ضد شورش ملت را با باتوم سر کوب میکرد همان که 31 سال گذشت ومراسم دولتی 22 بهمن با تدابیر امنیتی بر گذار شد نشان از رفتن است رفتن انان که قرن هاست ملت ساده لوح را با دکان دین میفریبند با روس و انگلیس تمامی استعمار ساخت وپاخت کردند . به حکومت رسیدند و جهره پلید حکومت دینی به بهانه نماینده خدا بر زمین وارث الله نایب مهدی موعود هر چه خواستند کردند و حال به لرزخ در امده این استبداد دینی .

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

به به، گل اومد بهار اومد
"برادر مازیار" تشریف اوردن بالاخره!؟
بابا کجایی پسر، دلمون تنگ شده واسه غلط گیریات!

نوشین گفت...

29 بهمن سپندار مزگان روز عشق ایرانی بر شما و بر همه ایرانیان خجسته باد
به مناسبت سوم اسفند و کودتای سوم اسفند رضا شاه بزرگ
بروزم

مینا گفت...

چی داره به سرمون میاد ...

سعید(سبزه و داس) گفت...

درود
ممنون از حضور سبزتان
عکس توی وبلاگم از گورستان دسته جمعی خاوران تهرانه که مربوط میشه به کشتار جمعی مخالفان در دهه 60

فاخته گفت...

اهل كتابم هستم

زیتون گفت...

سلام
باسخ شمابه چیستان عالی بود
فعلش مثبت است ازنظرروان شناسی طبق آیه 21سوره روم آرامش ایجادمیکند
وبااخلاق رابطه مستقیم داردخوش اخلاق میند
دولت بایدابرقدرتی راازآن یادبگیرد!واقعا اسمش ابرقدرت است وهمه مردهارادرطول تاریخ به زانودرآورده!

سید همه جوره گفت...

سلام.
نمی دونمدر جریان هستی یانه بنده اهل کرمانشاهم و افتخار شکنجه را هم بعد ازانتخابات اخیر توسط حاکمان ظالم داشته ام به دلایل........... داشته ام

من و جمعی از دوستان روز 21 بهمن ماه ساعت 10سب با 2 ماشین پراید به قصد آمدن در تهران و حضور در اعتراضات حرکت کردیم خلاصه ما چون به همدان رسیدیم توی پاسگاه نظامی همدان به ماشین ماگیر دادن و بعد از گشتن ماشین لباسها و پارچه های سبز ما رو از صندوق ماشین پیدا کردندو مشکوک که شدند ما رو ممنوع الحرکت کردند و خلاصه نزاشتند که ماوارد تهران شدیم و بر سر اون ماجرا کلی هم نوازش شدیم. ولی شیرینی اون خاطره اینجا بود که روز 22 بهمن که ما توی بازداشت گاه بودیم روز تولد من بود و با بچه ها کلانتری رو به شلوغ کشوندیم و مارو به انفرادی ها دادند.

هیچوقت فراموش نمی شه.

پاینده باد ایران هرچند ویران

ناشناس گفت...

اولن که ممنون از محبتت ...
راستش من هستم ... ولی نمی دونم از چی باید بنویسم ...
امان از روز بی رویا ... !!
--
باشه دیگه ... دلت واسه غلط گیری تنگ شده بود ؟؟ نه من !!
ولی من دلم برای خودت تنگ شده بود ، نه غلط دیکته ای هات !!

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

امان!

سیامک گفت...

یهدا جان بروزم یه سر بزن ممنون

سهراب ساعی گفت...

سلام یهداجان
ببخش من دیر می یام و سر می زنم و ممنون که می آیی و سر می زنی.
مطلبت را خواندم.چرا شرمنده هستی که زمانی نماز شب می خواندی و قرآن سر می گرفتی و افطار بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء انجام می دادی؟؟؟
مگر تو این کارها را برای کسی غیر از خدا انجام می دادی که حالا شرمنده هستی دوست خوبم؟؟؟هر کسی آزاد است تا هر عقیده و مرام و مسلکی و دین و مذهبی دارد به آن معتقد باشد.اگر اینها دین را به بازی گرفته و نابود کرده اند نباید به چیزی که قبلا اعتقاد داشتیم ناباور بشویم.در طول تاریخ بسیاری دین را به سخره گرفته و از آن دکان ساختند.نباید به چوب این جماعت بی دین و بی ایمان که از اعتقادمان گذر کنیم.اگر به خاطر این جماعت و این رژیم پلید دست از کارهای قبلی ات برداشته ای سخت در اشتباهی.اما اگر خود به این نتیجه رسیدی که این کارها فایده ندارد و بیهوده است این حرف دیگری است دوست عزیز.
ممنون و موفق باشی

سهراب ساعی گفت...

سلام یهداجان
ببخش من دیر می یام و سر می زنم و ممنون که می آیی و سر می زنی.
مطلبت را خواندم.چرا شرمنده هستی که زمانی نماز شب می خواندی و قرآن سر می گرفتی و افطار بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء انجام می دادی؟؟؟
مگر تو این کارها را برای کسی غیر از خدا انجام می دادی که حالا شرمنده هستی دوست خوبم؟؟؟هر کسی آزاد است تا هر عقیده و مرام و مسلکی و دین و مذهبی دارد به آن معتقد باشد.اگر اینها دین را به بازی گرفته و نابود کرده اند نباید به چیزی که قبلا اعتقاد داشتیم ناباور بشویم.در طول تاریخ بسیاری دین را به سخره گرفته و از آن دکان ساختند.نباید به چوب این جماعت بی دین و بی ایمان که از اعتقادمان گذر کنیم.اگر به خاطر این جماعت و این رژیم پلید دست از کارهای قبلی ات برداشته ای سخت در اشتباهی.اما اگر خود به این نتیجه رسیدی که این کارها فایده ندارد و بیهوده است این حرف دیگری است دوست عزیز.
ممنون و موفق باشی

ناشناس گفت...

http://a3manesabz.blogfa.com/post-160.aspx

فاخته گفت...

حتما مي خونم دوست عزيز نديده
ممنون

dariush گفت...

راه تنها یکیست و ان راه راستیست
شاد باشی و تندرست

mutineer گفت...

یهدا جان ما دوباره فیلتر شدیم....
نمیدونم واسه بار چندم ولی دیگه قاطی کردیم حسابی ...
خلاصه اینکه الان اسبابکشی کردیم تو بلاگ اسپات!!
http://materooni.blogspot.com/

همون دوست قبل از 22 بهمن گفت...

با درود بر شما


[گل]نمی دانم سنتان چقدر است و چقدر این اقایان خارج نشین زندان کشیده را می شناسید؟ منظورم پاسدار سازگارا بنیان گذار سپاه پاسداران و کمیته ها و گشت های ارشاد دهد خونبار 60 ، پاسدار علیرضا نوریزاده یک خبر نگار دستمال چی خمینی ومزدور دو گانه ببخشید هزار گانه جمهوری اسلامی و بریتانیا و باقی اراذل واوباشها ، پاسدار اکبر گنجی چماق بدست دهه شصت و شکنجه گر اوین و حقوق بشر فروش امروزی . عطاالله مهاجرانی مرد شش زنه و فراری از ایران بعلت عدم پرداخت مهریه زن سومش . . . . بد بختانه و متاسفانه تعداد این اراذل و اوباش کت وشلوار پوش و لفاظ و وراج و به ظاهر مخالف آنقدر زیاد است که در یک کامنت کوتاه نمی گنجد .[گل]
[گل]اینها نمونه های بارز و البته شناخته شده ها هستند .[گل]


[گل]اگر در عصر اینترنت و انفجار اطلاعات و عصر آگاهی و خرد گرایی باز مثل دوران 57 دنباله رو و مقلد طوطی وار این دست اوباشان جمهوری اسلامی باشید بهتر است کمی بیشتر تحقیق کنید و در دنیای مجازی از مدارک و مستندات موجود ، این مزدوران و جلادان حکومت استبدادی آخوندی را بهتر بشناسید .برای رسیدن ودست یافتن به آزادی به آگاهی نیاز است . بدون آگاهی همون آش شله قلمکار سناریوی 57 البته با رنگ سبز وطعم میر حسینی جهت پذیرایی از جوانان سبز پوش به ارمغان خواهد آمد .[گل]
[گل]پیشنهاد من جستجو وتحقیق در وب و گوش فرا دادن به دیگر رسانه ها بغیر از BBC . VOA است . البته گوش دادن به این رسانه های استعمار هم خالی از لطف نیست . چون دروغها و تحمیق مردم از همه جای خبر ها و لجن پراکنی هایشان آشکار و هویداست . البته با کمی تیز بینی ونکته سنجی و خوشبختانه . در اکثر موارد نیازی به این کار هم نیست .[گل]
[گل]با سپاس از این که نظر مخالف خود را تحمل می کنید اگر خوهان و جویای حقیقت باشید مطمئنا به آن دست خواهید یافت .[گل]
در پناه خرد
شاد و خرم
پاینده وجاوید ایران

حریت گفت...

دعوت به تجمع اعتراضی
"روز جهانی زبان مادری"در تبریز

- آدرس جدید حریت:
www.horriyyat3.blogsky.com

- خامنه ای چه روشی را برگزیده است...؟
- نقل خاطرات آیت الله منتظری-قسمت یازدهم
- بیانیه جنبش فدرال دمکرات آذربایجان به مناسبت روز جهانی زبان مادر

سیاهی گفت...

درود
تا حدودی حق با شماست.همونجور که شما بعدا توبه کردی و البته زمان نسبتا کمی هم احتمالا طول کشید یک عده بدبخت و بیچاره ای که شما به اسم طرفدار دولتی توصیفشون کردید هم نیاز به زمان دارند والبته احتمالا بیشتر از شما.

سارا گفت...

سلام یهدا جونم
آدرس جدیدم همونه به علاوه ی 1 اسم وبلاگ اما عوض شده ، اینک آخر زمان ...

کوروش گفت...

درود
حاج خانم واقعا چادر پوشیدی؟؟
مبارزه به هر قیمتی؟
تو این مورد باید با کمال بی رحمی عرض کنم که این اتفاق افتاد تا شما باشید دیگر به هر قیمتی مبارزه نکنید!
مگه من تو سی باکس ننوشتم بیاین آریاشهر؟
اونجا از اون ور بوم افتادند و هر کی را میدیدیم حجاب نداشت !
البته زیاد هم وضعیت خوبی نبود ! دست هر جوجه یک گاز فلفل داده بودند اینها هم فکر کرده بودند ادکلانه! هی میزدند هوا خوش بو بشه!
درباره ی اون موضوع کمک کردن هم کاملا باهات موافقم
با هم دعوا دارند و با هم نیستند

کوروش گفت...

یهدا جان چه آهنگی را میخواهی بگذاری؟
اگه کدش از قبل باشه که باید کدش را تو وبت بگذاری
اگه از روی سیستم میخواهی آپلود کنی یکم سخت میشه

نوشین گفت...

وبلاگ من فیلتر شده لطفا" لینک آنرا ویرایش کنید

توافقات پنهان برای اعزام تروریست به داخل کشور:
بروزم

reza گفت...

سلام .رتبه های جهانی و غرور آفرین پر مدعاترین ریس جمهور ایران

مرتضی تمدن استاندار تهران اعلام کرده !!!!!!!!

mohsen گفت...

سلام.یه سوال دارم
کجا می تونه جدید ترین نظرات رو بخونم؟
طلوع سبز 88

نوشین گفت...

برای لاغر شدن قهوه بخورید
بروزم

سیاهی گفت...

البته من عصبانیت وتا حدودی انگیزه های سرکوب شده تان را می توانم در نوشته هایتان ببینم.وبه سبب منش انسانی و یک رفتار فیزیو لوژیک به شما حق میدهم که اینگونه جواب مخالفانتان را بدهید.
اما قبول کنید شما خودتان اولین ناقض آن اصولی هستید که من در جنبش سبز سراغ دارم .شاید هم من اصول جنبش سبز را بد فهمیده ام!
به هر حال پیروز و پاینده باشید.

ارمان گفت...

با سلام دوست گرامی!در رابطه با کامنتی که برایم گذاشته بودید متشکرم ولی کاملا با نظرات شما مخالفم وانهارا بدلایل ذیل ردمی نمایم.اول: هرشخص ومقامی که فعلا درکنارمردم ایران وجنبش سبزقرار دارد وازاهداف ان حمایت می کند برای من ارزشمنداست.میرحسین وکروبی وخاتمی وسازگارا ونوری زاده وخارج نشینهایی که بدلایل امنیتی نمی توانند درکشورحضور داشته باشند ولی بابرگزاری سمینارها وکنگره ها دوش به دوش ملت درحال ستیزبا رزیم ددمنش ولایت فقیه هستند قابل ستایش هستند.دوم: ازنظرمن هرکسی ممکن است درگذشته خود اشتباهاتی داشته باشد ولی مهم این است که پی به اشتباه وخطای خودبرده واکنون درجهت تصحیح انها گام بردارد.ازنظرجنابعالی میرحسین و کروبی وخاتمی بدهستند. گنجی وسازگاراو نوری زاده هم مناسب نیستند.کدیور وسروش ومهاجرانی فلانند. زهرا رهنورد بهمان است. خامنه ای ورزیمش را نیز فاسدمی دانید. رادیوبی بی سی وصدای امریکا ازنظر شما لجن پراکن هستند(بااینکه علیه حکومت خامنه ای هستند)پس چه کسی فعلا حرف درست می زند؟پاک گیج شدم. شما دقیقا مانند برنامه رنگارنگ داورموضع می گیرید که معلوم نیست سرش به کجا وصل است؟(وزرات اطلاعات رزیم یا؟)

۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۱۲

ارمان گفت...
سوم: قرارنیست برای تخطئه دیگران مسایل خانوادگی اشان راافشاکنیم.این عمل ناپسندی است. اینکه فردفرهیخته ای مانند اقای مهاجرانی رامتهم می کنید به شش زنه بودن(کاری که رزیم فاسدخامنه ای می کند)تانزد افراد ساده دل انها راتخریب شخصیت نماید کاری شایسته نیست و ازشخصی که سعی می کند خود را دموکرات جا بزندبعید است. فرض کنیم شخصی مشروب می خورد یا عادت به قمار دارد ایا اگردردیگرموارد حرف حقی زد به اعتبارمشروب خوردنش حقانیت او نفی می شود؟!یاحق هیچ اظهارنظری ندارد؟کجای این کار دموکراسی است؟ اینکه همان حرفهای رزیم استبدادی اسلامی است! به هیچ عنوان نوری زاده دراوایل انقلاب پاسدارنبود وی روزنامه نگاربود و وقتی کزیها وانحرافات خمینی را دراوایل انقلاب دید ازکشورخارج شد وهیچوقت مجیزگوی خمینی نیز نبوده است.این حرفهای رضا فاضلی است و امثالهم!اقای گنجی وسازگارا ازافتخارات جنبش سبزایران هستند.بله سازگارا ازطراحان وبرنامه ریزان سپاه پاسداران دراوایل انقلاب بود ولی سپاه هرگز مانندامروز تا این حدکریه وزشت نبود!وقتی وی متوجه شد که رزیم چه مقاصدی دارد راهش را ازانها جداکرد وزندان رفت وشکنجه ها دید.چه باید می کرد؟

۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۳۱

ارمان گفت...
متاسفانه نوشته ایداشخاص کراوات پوش خارج نشین چنانند وچنین.برادر ایا نحوه پوشش باید بیانگر افکارفردباشد؟ایا فرد بی کراواتی مثل احمدی نزاد افکارمترقی دارد؟ایاکراوات زدن درنحوه تفکر غلط یا صحیح موثر است؟ اگرکراوات پوشی و خارج نشینی گناه وجرمی نابخشودنی است مگررضا فاضلی محبوب شما کراوات پوش خارج نشین نیست؟ نوشته اید بی بی سی وصدای امریکا لجن پراکن هستند!حتما می گویید شبکه های ایران نیز لجن پراکنند(که قطعاچنین است وخوشبختانه کاملا من تحریم کرده ام سیمای میلی را)پس ازکدام منبع ماخبرکسب کنیم؟ ولی منابع اصلی من بی بی سی و صدای امریکا هستند وتاکنون دروغی ازانها نشنیده ام. تازه بنده عقل وهوش دارم ومی توانم موارد نادرست را ازدرست تمییز داده ونپذیرم.من یک بارتلویزیون رنگارنگ را دیدم ومتاسفانه به سخیف بودن وسبک بودن برنامه هایش پی بردم وهمانجا به اشنایان و دوستان گفتم احتمالا (بطور قطعی نمی گویم) این کانال اجاره وزارت اطلاعات ایران است و قصد تخریب چهره های جنبش سبزوفریب افکارعمومی را دارند تامردم ازجنبش سبز رویگردان شوند وهم برای فریب ملت به دولت احمدی نزاد هم حمله ورمی شوند ودراین میان مردم مستاصل وناامیدشده وازمبارزه دلسرد می گردندو وزارت اطلاعات دقیقا همین را می خواهد.انها دیگر دنبال جمع اوری طرفدار برای خامنه ای نیستند بلکه هدف وزرات اطلاعات ناامیدکردن مردم برای تداوم مبارزه است .کاری که دقیقا تلویزیون رنگارنگ وسایتهای وابسته می کنند!باسپاس!

۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰:۰۶

[

سید همه جوره گفت...

سلام . مثل اینکه فیلتر کردن ما به این دولتیان حال می ده ها . که دم به دقیقه فیلترمون می کنن . ولی این بار هم با

همه جوره 4

به ادرس

www.farda-sayed5.blogfa.com

می نویسم

منتظره حضور سبزت هستم.




راستی یه جایی نوشته بودی که کونگ فو کار می کنی . آره ؟؟؟ اگه این جوره خوش حال شدم که از دوستای مجازیمن رزمی کارم هستند آخه من خودم مربی و دارور رزمی رشته کیک بوکسینگ هستم. و از اینکه شما هم رزمی دوست و هم سبز اندیش هستید خرسنندم

خاکستر گفت...

سلام دوست عزیز
اگه آهنگ زیبای داریوش رو دانلود نکردید من لینکش رو در وبم قرار دادم...
بزودی کد آهنگش رو هم میذارم...

آخرین سنگر سکوته...حق ما گرفتنی نیست

آسمونشم بگیری...این پرنده مردنی نیست

به امید آزادی سبز...

ارمان گفت...

با سلام. کامنت طولانی که گذاشتم برای matبود.نمی دانم خواسته اش چیست هیچکس را قبول ندارد وهمه را مجرم میشناسد.

تراش باشی گفت...

امیدوارم از آفت فیلترینگ ملایان مصون بمانی.. لینکت رو هم اصلاح کردم..
راستی یهدا جون تو که هنوز منو لینک نکردی.!!

ناشناس گفت...

پست قبلی چرا کامنتدونی نداره؟!؟

ازاده گفت...

واقعا برام جالبه. فک می کنم شما یا ناراحتی روانی دارید یا یه جاتون میخاره، منم رفتم 22 بهمن، گرایشاتم هم بیشتر طرف شماست تا طرف مقابل ولی نه اینکه این چیزها را ندیدیم بلکه. میدونه چیه، شما حرم زاده های عوضی بی همه چیز بی فرهنگ بی دین و ایمون ریدید به همه چیزهای منطقی که یه عده ادم می خواستن بش برسن. شما عوضی های خراب اشغال که جز کون لخت کردن از دولت موسوی هیچ چی نمی خواستین ریدید به همه چی حالام طلبکارید عوضی ها!
بابا برید گورتونو گم کنید اینجا همینه! ما ایرانو همین طوری می خوایم حالا نه که بابا داداش تو بهتر از اینان. اونا هم یه عوضیا مثه اینا. تو هم که بیشعور و بیفرهنگ که جز ملیدن به خودت مسلما به چیزی دیگه ای فک نمی کنی. زر زیادی هم نزن که همه شماها رو مشناسن. اونقد عوضی هستید که نوار سبز می بندید به سگاتون ابروی ما رو هم بردید. لطفه برید همتون بمیرید ما بفهمیم چه گهی باید بخوریم.
آشغالا!

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

"آزاده" ای که همه می دونیم تو در واقع کدوم مادر به خطایی هستی!
کلن مطالبت هیچ جوابی باقی نمی ذاره!
خودت جواب خودت و دادی!
راجع به "گه خوریت" هم بگم، من سررشته ای از این جریان ندارم! شما گه خور هستید و خودتون می دونید که چه گهی بخورید!
گهخوری نوش!

آزاده گفت...

چون غلط زیادی کردی اینو بدون که تو، تو خوابتم نمی تونی ببینی سوادی که من دارم رو داشته باشم جد و آبادتم عوضی ان، تو یه دختر اشغالی. من همه عمرم درس خوندم. جای تو ادم بیکار که تو همه عمرت هیچ غلطی نکردی. بسیجی هم نیستم برو آمارمو در بیار ببینم خفه می شی یا نه!؟
من دارم دکترای مکانیک شریف میخونم، (میتونی همه رتبه هام رو هم در بیاری تا حرف زیادی نزنی) تا جون تو و همه رفیقاتم در بیاد واسه اسلام و همه ارمانهام می جنگم. تو ادم کودن هم مسلما در برابر من و امثال من هیچ جایی برای عرض اندام نداری. تا جون داری فحش بده و خودت را پاره کن به هبچ جا نمی رسی.
شماها نه این دنیا رو دارید نه اون دنیا رو یعنی اصلا خدا خر رو میشناخته که بهش شاخ نداده.

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

اولن که سعی کن نفس عمیق بکشی!!
خوب معلومه که کی داره فحش و ناسزا می گه؟!
بعدشم اگه دانشگاه شریف هستی چرا من ندیدمت، یه خودی نشون بده، با هم آشنا بشیم، شاید دوست شدیم!
دنیای هرکس هم به خودش ربط داره! هیچکس نیازی به وکیل وصی نداره!

آزاده گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
آزاده گفت...

دوس ندارم هم جامو چاپ کنی ولی خود دانی.

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

حالا باید دنبال "خواهر طوبی" باشم، یا یه موجود ریشدار؟؟؟

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

این "آقای" آزاده چون آدرسش و "مثلن" داده بود، بعدشم خواسته بود که کسی نبینه، پاک شده.
البته کامنتش خالی از توهین هم نبود.
که دیگه عادیه این موضوع!!

آزاده گفت...

اشکال از من بود که شروع کردم ببخشید واقعا شان منو اوردم پایین، من ادرسمو مثلا نداده بودم، اگه شریفی هستی بیا و ببین من اونجا هستم یا نه!؟ ثانیاازاده دختر هس.
نخیر بنده هم متاسفانه هم قیافه تو هستم. دقیقا عینه همه دخترهای شریف. اتفاقا چادرم سرم نمی کنم حالا به هر قیمتی باشه!

ح.نصیری گفت...

متاسفانه پا در این مکان نجس گذاشتیم چون متوجه شدیم از دوستان که کسی اینجا خودشو شریفی معرفی کرده! یهودا جان شما شریف تحصیل می کنی؟ عجب عجب! من تا به حال اطلاع نداشتم دانشگاه شریف رشته پرورش گلهای باقالی هم ایجاد کرده؟؟! خوب شما که خدا را هزار مرتبه شکر از مزخرف گویی هراسی ندارید منتها اگر شما در شریف باشید من به شخصه به طور کامل به جنبش سبز متصل خواهم شد. یک راهنمایی بکن ببینم کجای شریف درس خواندی؟ کلاس "الف-صفر" میدانی کجاست؟

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

رشته ی پرورش گلهای باقالی که چه عرض کنم؛ حتی توی فضای سبزش کمبزه و خیار هم می کارن تا یه تعدادی بز و گوسفند پرورش بدن و از محصولات شیرشون "کشک" هم بسازن!!

ح.نصیری گفت...

پیشتر گفتم که هر موقع چغندر نایاب شد شما صحبت کن. ما وقتمون اونقدر قدر و قیمت داره که با امثال شما هدر ندیم. نگفتی الف-صفر کجاست؟
راستی نمی دونستم شریفیا اینقدر دیکته شون ضعیفه. من که تا به حال در این وبلاگ نیامده بودم منتها دوستان می توانند به وبلاگ اندیشه سیاوش مراجعه کرده و ببینند شما در هر یک کامنت چند غلط املایی فاحش دارید! احتمالا فعلا در دبستان شریف مشغول تحصیلید ان شا الله پشت کار داشته باشی شاید در بخش بوفه دانشگاه بتونی مشغول به کار شی البته اگه حسابتان به نابودی املائ تان نباشد یهودا جان!

بنده هم به توصیه دوستم که گفتند شما ادعای شریفی کردید و چون من در سازمان اطلاعات سالها خدمت کردم گفتند که جهت موقعیت یابی خدمت برسیم.

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

کشک سابیدن گویی کاریست بس سترگ که در شریف هم به تحصیل رشته اش پرداخته شده!!
والا من که مشکلی احساس نمی کنم! اما در همین چندتا کامنت شما و کامنتهایی که در وب "روشنفکر بزرگ سیاوش خان" دیدم جز تهدید و یک سری جملات با اشتباهات فاحش نگارشی، چیزی ندیدم!
یهودا؟!! با منید آیا؟
تغییر نام من کی اتفاق افتاده؟!
خوب نمی آمدید به وبلاگ "نجس" من! (ادب شما منو حیرون کرده خدایی!)
بنده شریفی هستم، منتها از نوع چپ و چولش که شما با آنها نشست و برخاست دارید نه!!
کلاس 007 را هروقت شما گفتید کجاست، من هم می گویم الف-صفر کجاست!
به موقعیت یابی شما نیازی نیست، بخواهید خودم اعلام موقعیت می کنم.
(واقعن که کار من به کجا رسیده باید جواب امثال شما رو تایپ کنم!!)

ح.نصیری گفت...

خدا را شکر معلوم شد که شما شریفی نیستید. نزدیک بود برای انصراف از تحصیل اقدام کنم.
خوش باشی یهودا جان

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

ای بابا!!
چرا جازدی برادر؟!
بنده نیز دقیقن متوجه شده بودم که شما فقط بلوف می زنید.
ولی از آنجا که من قصد ندارم کمبودهای خودم رو با اثبات اینکه دیگرون شریفی "نیستند" ارضا کنم، اصلن قصد انصراف از تحصیل نداشتم!
پس شما هم خوش باش...

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

نگفتی دوصفر هفتیها به چه کسانی گفته می شه؟!

ح.نصیری گفت...

فردا ساعت 10.5 بیا عرشه برق روبرو آز-الکترونیک آنالوگ (آز اندازه گیری سابق)
تا بهت بگم چیه.
دیگه هم پی نگیر چون حوصله جواب دادن ندارم سرم شلوغه دلمم نمی خواد جوابتو ندم دلت بشکنه بری معتاد شی ;)

ارسال یک نظر