۷ اسفند ۱۳۸۸

مرا در آغوش بگیر!


لطفن مرا در آغوش بگیر!
من تورو بیمار نمی کنم، قول می دم!

فقط کافیه باد به گوشمون برسونه، یکی که می شناسیمش بیماره، آخ که بیچاره چی می کشه!
این فقط یه چشمه از قضاوتهای کورکورانه ی ماست!
انسان موجودیه دارای عقل و خرد؛ بیاید قبل از هر قضاوتی کمی اطلاعات کسب کنید، یا اگه حالش و ندارید لااقل قضاوت نکنید. 
____________________________________________
نوشته شده در جمعه، هفتم اسفند سال 1388 شمسی، ساعت 2.30 ظهر.

68 Comment:

سیاهی گفت...

درود دوست عزیز
متاسفانه انسان های بسیاری به دلیل نا آگاهی برخی از همنوعاشون بسیار رنج می برن.ولی به هر حال ذهن بشر روز به روز پیشرفت می کنه و احتمالا در آینده ما شاهد رنج انسانها به این دلایل نخواهیم بود.

dariush گفت...

پیش قضاوت کردن خیلی بده ولی ایا قضاوت درست اگر دردناک باشه درسته یا باید روبرگرداند و ره ذیگری در پیش گرفت و گفت من نه دیدم نه شنیدم و نه میگویم

فرزاد محمدی گفت...

ماسک بزن!دستکش دست کن!روپوش تنت کن!
اونوقت اگه بیای، چشم ، حتما...

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

جان؟!؟

noah گفت...

ما میترسیم . ما می ترسیم . ما میترسیم ....

ما از همه چیزها میترسیم .

noah گفت...

مرسی به خاطر توجه دوست گل.

مازیار گفت...

الان من در مورد چی نظر بدم ... آغوش ، ایدز ، قضاوت ... ؟؟
--
کاملن درک می کنم چی داری میگی ... کلن وقتی در مقام قضاوت نباشی ، قضاوت کردن کار صحیحی نیست ... مسیح بی پدر یه حرف خوب زده کلن تو عمرش : (( درباره دیگران قضاوت مکنید تا مورد قضاوت قرار نگیرید. همان طور که شما دیگران را محکوم می کنید خودتان نیز محکوم خواهید شد ))
---
برخورد جامعه با افراد ایدزی وحشتناکه ... خدا نکنه اون فرد ایدزی دختر باشه ، دیگه هیچی ... احتملن قبل از اینکه بیماری از پای در بیارتش ، از دست مردم زجر کش میشه ... برخورد جامعه ما با چی درسته ؟ که با این باشه ...

محمدرضا گفت...

سلام .
چه تصویر قشنگ و دردناک و پر مفهومی بود.
ممنون از لطفت

محسن گفت...

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم

rohollah گفت...

اون بچه كوچولو كسي رو مريض نميكنه
راه هاي سرايت بيماري اين نيست،‌اما
خيلي‌ها ميترسن و محبتشون رو از اين كودك(و امثالش)
دريغ مي‌كنند.....

براي تغيير پسورد به آدرس زير برين
https://www.google.com/accounts
و روي گزينه تعيين رمز عبور كليك كنين

آسمان سخت گفت...

سلام دوست خوبم .
خیلی زیبا بود .
البته کاملا متوجه ی نوع قضاوت نشدم . در مورد بیماری بود یا کلا در مورد همه ی مسائل نباید قضاوت نادرست کنیم . البته که درهیچ مورد نباید قضاوت نادرست کنیم . اما ما آدما عادت کردیم تا اول قضاوت هامون رو بکنیم بعد درمورد صحت و سقم قضاوتمون تحقیق کنیم .
شاد باشین .

سینیور زامبی گفت...

می بینم که به سمت انسان دوستی پیش میری!
من که نمی ترسم اتفاقن خیلی هم با کلاسه از مردن تو خانه ی سالمندان هم خیلی بهتره!

مسعود گفت...

درود بر یهدا جان

بله وقتی دانلود می کنی پسورد می خواهد

پاینده باشی

مینا گفت...

بیا بغل ِ بابا :) ! چشم

ارشك گفت...

اون تصوير جايزه هم گرفته
البته عده اي ميگن داروي درمان كامل و قطعي ايدز كشف شده اما نظام سرمايه داري به دليل منافعي كه از كنار مريضي مردم داره مانع از علني شدنش شده. هرچند، اين حرفها را نه ميشه رد كرد نه ميشه تأييد كرد

سیاوش گفت...

به مطلب خوبی اشاره کردی. مطلبی که در مملکت ما کمتر جرات دارن در موردش صحبت کنن.
یک چیزی بگم که چرا در غرب سیاستمداران نمی تونن تصمیم درستی بگیرن.
دلیلش این هستش که در غرب گروههای مختلفی هستن که منافع مختلفی هم دارند و به اجماع رسیدن اینها کار مشکلی هستش. خطر موضوع اتمی ایران هر چند برای بعضی ها بسیار واضح و روشن هستش ولی عموم مردم و بعضی ها که منافع دارند اصلا اهمیت نمی دن.
من اینجا چند بار مجبور شدم بعضی از استرالیایهای که فکر می کنن در دنیای خارج خطری نیست را توجیه کنم که نه تنها خطر هست بلکه خوبش هم هست!
باید اینجا باشی تا متوجه بشی چرا دولتهاشون مقابل ایران دچار بی عملی هستن.

زیتون گفت...

چه عنوان جذابی من هم به واگیرداربودن ان اعتقادندارم چون نقص ایمنی اکتسابی است یعنی مابه جای نخودزیادبرنج میخوریم اینطوری می شویم گلبولهای سفیدفوران میکندوضعیف می شویم بایدغذاهای حاوی ویتامین ب بیشتربخوریم پیازباغذاتاهم سیستم ایمنی قوی شود هم براق شویم روغن زیتون - مویز- تخم مرغ-...

غیرخودی ها گفت...

سلام دوست سبزو همرزم عزیزم
مهمتراز بیماری فیزیکی بیماری بینش و افکار ماس که بشدت داره همه رو دچار جهل و خرافه گرایی میکنه .
بیماری ایدز یا هربیماری دیگه تا این اندازه خطرناک نیست که میتونه بیماری ذهن آسیب برسونه به یک جامعه که به بحران منتهی بشه .
به امید پیروزی حق بر باطل .

سیامک گفت...

دست هایم را
در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم، می دانم، می دانم
یهداجان بابت کامنتت ممنونم بیخیالشم ولی پاک نمیکنم
زنده باد آزادی

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

داریوش عزیز؛ قضاوت در امور شخصی دیگران، بهتره با اون چیزی که شما گفتید همراه باشه
و نه قضاوت در اموری که به همه ی ما مربوطه.

ضعيفه اي كه فمنيست شد گفت...

اينجا فيلتر نشده بود آيا؟؟؟؟؟؟؟؟ پس چرا من هي مي اومدم اون پيغام مخوفو ميديدم!!!!!!!
ايراني جماعت كارش قضاوت اونم با اعتماد به نفس 10000 كه قضاوتش درسته

بابك گفت...

موافقم ولي چه سود در كشوري زندگي مي كنيم كه همه از شكم مادرشون قاضي به دنيا مي آن

ضعيفه اي كه فمنيست شد گفت...

جريان اين تغيير كد چيه عزيزم؟؟؟؟ بگو شايد لازم شد؟ آرشيوتو داري هنوز؟؟؟؟؟؟ درباره نقطه بايد بگم از اون وبلاگ نويساس كه ظاهر نوشتهاش رو مخ زناست الانم دوتا پست نوشته درباره ي گيلاس خانومي( وبلاگشو خوندي؟) طرفدار زياد داره اين خانم، كه نقطه گير داد بهش و كلي فحش خورد! منم زياد كامنت نميذارم واسش ولي واسه اين پستش نوشتم كارمون قضاوت نيست پس نه تو رو نه گيلاسي رو قضاوت نميكنم! بعد يه سري اومدن گفتن مگه فمنيست نيستي كه اينو گفتي اين آدم عوضيه و... به نظرم اينجوري نيست بيشتر مي خواد مخاطبو به چالش بكشه اگه وبلاگشو خوندي حرص نخوريا!!! چون هدفش همينه! بيشتر فكر كن درباره حرفاشhttp://realistfriend.wordpress.com/ ادرسشه گلم

سارا گفت...

موافقم . قضاوت پیشاپیش خیلی بده...
دوست جدید من خودم گاهی سر می زنم و اگر آپ کرده باشید می خوانم و نیازی به تذکر نیست.
اگر قدم روی چشمم گذاشتید و به وبلاگم آمدید ترجیح می دم اینبار به جای اعلام تیتر مطلب جدیدتان نظرتان را در مورد مطلبم و یا حرفی که با من دارید را بدانم

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

گلاره جان، ورش داشت!
بی خیال!
البته تا حالا نخونده بودمش.
مرسی

آلن گفت...

آدم دلش مي سوزه.
کاشکي يه خورده عوض شيم.

فاخته گفت...

اي امان از اين قضاوت نا به جا

Iran گفت...

مرسی یهدا جان
من داشتم تو بخش تنظیمات دنبال حذف نظر میگشتم
دستت درد نکنه
یعنی انگشتات درد نکنه
D:

بخش نظرات رو تازه اینجوریش کردم
قبلا مثل مال خودت بود

مستر افشین گفت...

موافقم ....
تجربه هم برام شده ...

rasool moien گفت...

وای که از قضاوت ... از ندانستن تصمیم گرفتن ...
شاید من و اقلیتم این یکی را با گوشت و پوست و استخوان حس کرده باشیم ...
نترس من بیمارت نمی کنم ... به خدا بیمارت نمی کنم ...
....
برباد رفته رو خیلی دوست دارم، منو یاد خاطرات گذشته انداخت

فرضيه هاي گستاخانه گفت...

و چه آرزويي دارند،عميق و شفاف و صاف و ساده !
و چه مستحكم و نا مهربانيم ما !

مهدي نادري ن‍ژاد گفت...

با سلام
مكتوبتان را خواندم.
البته آگاهي نقش اساسي در اين رابطه دارد.

عموفیروز گفت...

خوب بود.
خیلی.
و حتمن جای تأمل داره.
ولی بذار فعلا در مرد همین موسیقی باز حرف بزنم.
آخرین سنگر سکوته!
به نظرت همینطوره؟

arianaz گفت...

قضاوت هم نوعی بیماریست منتها مسری نیست و همه کم و بیش بهش دچاریم
پاینده باشی

پیر دختر سبکسر گفت...

یهدا جون
پرسنل پزشکی از مریض های ایدزی پرهیز می کنن حالا چه برسه به مردمی که اطلاعات پزشکی کافی ندارن.
راستی صفحه ات خیلی ناز شده با این عکس برباد رفته فقط یک مشکلی که هست اینه که صفحه به سختی باز می شه.

M-Farzadi گفت...

قضاوت کورکورانه از اخلاقهای قشر احمق و بی خرد جامعه است

محسن گفت...

اخ دوباره مزاحم شدم
دوباره فیلتر شدم حالا یه زحمتی چه طور لیست لینک ها رو همه با هم تو وب جدید قرار بدم ؟؟؟؟؟؟؟
من هنوز کار با بلاگر رو کامل یاد نگرفتم اینا هم میان فیلتر می کنن اعصاب ما رو هم خرد میکنن
1tolouesabze88.blogspot.com

امین گفت...

سلام
چکار می کنی که اینقدر فیلتر می شی به ما هم یاد بده ، داریم کم می یاریما
قضاوت کردن قبل از اینکه بد باشه سخته، ضمنا وقتی از ما نخواستن که قضاوت کنیم چرا این کارو کنیم ؟

ارمان گفت...

سلام . خیلی خوشحالم که دوباره وبلاگت رو می خونم. هم لوگوی وبلاگت زیبا شده و هم اهنگی که گذاشتی. انقدر فیلتر کنند تا خودشان خسته شوند. ما که خسته نمی شویم. در رابطه با فیلم سنگسار ثریا باید بگویم کارگردانی فیلم ضعیف بود و کلا فیلم می توانست پرداخت بهتری داشته باشد. کمی غلو درفیلم بود که باورش برای مخاطب سخت است مثلا شوهر ثریا با اتوموبیل انچنانی به یک ده میاد یا زنی شوهردار دریک خانه مرد زن مرده کار می کند(انهم در روستا که درفرهنگ ما اگر زن فرشته هم باشد هزار حرف وحدیث به دنبال دارد) یا بچه ها که به پدرشان رییس می گفتند و این تکیه کلام امریکایی هاست نه ایرانی ها. نمی دانم چرا شهره اغداشلو این موارد رو به کارگردان تذکر نداده بود؟راستی من به میهن بلاگ نقل مکان کردم. www.modern80.mihanblog.com

عمواسپاو گفت...

سلام یهداجان
عزیز انسان همیشه اواره بوده تو این منجلاب اخلاقیات
چیزی که هیچ وقت نتونسته براش حد ومرزی قایل بشه
شاید بتونیم ساعتها وروزهای متمادی در مورد چنین موضوعاتی بحث کرد اما هیچگاه به نتیجه ای نرسید
همیشه مفری برای گریز ومحلی برای پیوند خواهیم یافت
مثل معتادان
شاید به شخصه برخورد ارتجاعی رو دراین زمینه دوست داشته باشم ولی یادمان باشد دلیل اصلی اینکه مشکلات پیدا میشوند وتمام نمیشوند یا مشکلات بسیار عظیمی به سادگی پایان می پذیرند چربش احساس بر منطق هست
نقطه ضعف ابدی وازلی انسان
انسانی که چیستس وچراییش را نمیتواند بازیابد
من تورا دراغوش میگیرم دوست ناشناسم
به این امید که تو قربانی بوده باشی ناشی از جبر ونه اختیار
ممنون از اینکه در تاریخی مجزا به این مقوله پرداختی
راستی تو ادمایی که با ابتلا به ایدز فنا شدن برام فوکو از همه جالبتره
بازم سپاس

ناشناس گفت...

بمد:واقعا تاثیر گذار بود واقعا

یوتاب گفت...

سلام یهدا جان
چند روز پیش هم اومده بودم اینجا ولی وبت باز نمیشد

اره! قضاوت. ما هر چی میکشیم از همین قضاوت های بی جاست

مهدی گفت...

درود.
یهدا جان غم بشری یکی دو تا نیست. خیلی از مردمان این جامعه با اینکه سالمند و هیچ مشکلی ندارند ولی اگه هویتشون فاش بشه مثل انسانهایی که بیماری ایدز دارن یا حتی بدتر از اونها باید تو این جامعه ....
متاسفم

دامون گفت...

...پیانو نواختنت بهتر از همه چیزاست !

روشنایی گفت...

یهدا جون،تو هم چه کارای سختی رو از ما میخوای. داوری کردن دربارۀ هر کی و هر چی،اونم بدون آگاهی بسنده،همچون دم و بازدمه واسه مردم این جهان،به ویژه مردم این سرزمین.تازه اگه پای این بی ناموسیا هم در میون باشه،که دیگه ...

کوروش گفت...

میتونم با جرأت بگم که فقط ده درصد مردم ایران امروز لیاقت آزادی را دارند!

Rend e Khalvat Neshin گفت...

یاد اون روزی افتادم که تو اروپا همه همدیگر رو بغل میکنن..... free Hug ... فکر کنم اسمش اینه....
گاهی یه اغوش مهربون و گرم بهترین مرهم واسه دردهای ادمه!!1
باحال بود...

سارا گفت...

سلام یهدا جونی
ممنون ، مطلب خیلی خوبی بود ، میدونی تفکرات آدمیزاد ، بخصوص باورهایی که از بچگی به خوردش دادن یه شبه و یه دفعه عوض نمیشه ، همین حرفها ، همین بحث ها ، همین گفتن ها و گفتن ها و گفتن هاست که به مرور باورهای آدمها رو تغییر میده ، اونا رو مجبور به تفکر میکنه ، متاسفانه وضعیت فرهنگ تو کشور ما واقعا زیر صفره ، تئاتر که نداریم ، نمایشگاه نقاشی و عکس هم که هیچی ، کنسرت های آزاد موسیقی ، حتی تلویزیون و سینمای آزاد ، تابو ها هم چه از نظر فرهنگی و چه از نظر سیاسی تا دلت بخواد زیاد .... واسه همین ، اینجا تغییر نوع نگاه آدمها خیلی خیلی بیشتر طول میکشه ، اما اگر به گذشته نگاه کنیم ، و به تغییراتی که مردم در طول زمان کردن ، میتونیم امیدوار بشیم که یه روز ، قضاوت کردن در مورد دیگران ( که قدیمی ها بهش میگفتن غیبت و تهمت ) هم تبدیل به یه حرکت واقعا ضد ارزش بشه ، اونموقع است که آدمها برای با فرهنگ تر نشون دادن خودشون هم که شده مجبور میشن از قضاوت در مورد دیگران پرهیز کنند .... تا اون روز راه زیادی مونده ولی میشه امیدوار بود .

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

رسول معین عزیز؛ بربادرفته یکی از چیزایی که هرگز فراموش نمی شه!
فرضیه های گستاخانه؛ مرسی.
عمو فیروز؛ بالای قسمتی که موزیک رو می خونه نوشتم که البته، آخرین سنگر سکوت نیست.
آذین (پیردختر سبکسر) عزیز نمی دونم چرا سخت باز می شه؟!
امین جان؛ رندوم هی به نام ما می افته دیگه!!
آرمان جان؛ البته تمام حرفات و قبول دارم اما لحظات تعیین کننده ی زیادی در فیلم هست!
عمو اسپاجان؛ متاسفانه فوکو رو نمی شناسم.
مرسی یوتاب جان
دامون عزیز؛ مرسی...
ای بابا روشنایی جان!!!
کوروش جان کاملن باهات موافقم.
رند عزیز؛ بعضی که چه عرض کنم، اکثر یادمانهای اروپا انسانی و فوق العاده هستند.
ساراجان خیلی عالی گفتی، متشکرم از نگاه روشنت.

حسام گفت...

رفیق بلاگت یه موقعهایی فیلتر. داری معروف میشی پسر!
درد بزرگیه قضاوت اونم تو جامعه پارادوکسیکال ما
راستی زنده باشی رفیق

شاسگول گفت...

پوستر درد آوري بود اوليه
خيلي دردناك
راستي زير آب تو رو كي ميزنه هي فيلتر ميشي؟

عمواسپاو گفت...

یهدای عزیز
برا پست پایینیت هم که نمیشد کامنت گذاشت
فیلمشو خیلی وقت پیش گرفتم ولی تو دنیایی از فیلم غرقم ومتاسفانه فعلا وقت نکردم اونو ببینم
درمورد فوکو هم
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%84_%D9%81%D9%88%DA%A9%D9%88
میشل فوکو:

تنها تفاوت ما با دیوانه ها در این است که ما در اکثریت هستیم.
ادمی که چامسکی علیرغم تمام تفاوتهای عقیده ای زبان به تحسینش میگشاید شاید این برای شناخت فوکو پیش زمینه خوبی باشه
بهرحال ایدز چیزی قابل لمس وفعلا غیر قابل درمانه اما دردهایی هست که عمیقا ریشه دوانده وغیر قابل لمس هستند
باشد که بشر از حماقتش دست یازد

ناشناس گفت...

یهداجون . با خوندن نظرا دیدم که عده ای فکر کردن تو خودت مبتلا به اون بیماری هستی . تکذیب نمیکنی ؟!

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

یکیشم لابد خودت؟!!
تکذیب نمی کنم، به هرحال این پست باید آموزندگیش و داشته باشه یا نه؟!

نامیرا گفت...

سلام عزیزم
فیلتر شدم اما بر گشتم
به روزم

من گفت...

وقتی بی دلیل و بی اطلاع از چیزی میترسیم واسه رفع ترسمون زود قضاوت میکنیم....از این کار متنفرم/...

ali گفت...

سلام. سفر مسئولان بی.بی.سی فارسی به ایران
مقاله وزیر بهداشت از روی مقاله‌ی متخصصان چینی گپی برداری شده است
حمید روحانی .اگر اعدام های سال ۶۷ تکرار نشود، فتنه اخیر ادامه خواهد داشت

باز فیلتر شدم ولی هستم.

فاطمه.م گفت...

یهدا جان ممنون از لطفت
با اجازه بهتون لینک دادم

یهدا (نویسنده وبلاگ) گفت...

فاطمه جان مگه قرار نبود بیا بلاگر؟!

زیتون گفت...

زلف عروس[گل]
تجاوزبه 50دخترراهم باکلیک روی تگ فال ومراجعه به رمال اعصاب رادرمان نمیکنه غذاچرابخونیم
مرارادرآغوش گیرازیهدا
رانیزباکلیک روی تگ بخونیم [گل]

مازیار گفت...

یهدا ...
قبل از هر چیز یه لطفی بکن و یه خبر از سلامتی خودت به من بده ...
خیلی نگرانت شدم ... امیدوارم سرقرار نرفته باشی !
--
تا جایی که من می دونم این نصیری از دانشجوهای شریفه و آزاده هم از دوستانشه .
ولی این الان مهم نیست ...
( الان می خوام دعوات کنم )
آخه برای چی با اینا کل کل میکنی ؟ چرا به این راحتی اطلاعات خودت رو به بقیه میدی ... ای بابا تو مثل اینکه اینارو خوب نشناختی . با این توضیحاتی که تو دادی ( اگه حقیقت رو گفته باشی ) دیگه الان اینا می دونن که تو دانشجوی چه رشته ای در چه دانشگاهی هستی و با توجه به اسم خاصت ( که امیدوارم اسم شناسنامه ایت این نباشه ) ، خیلی راحت میتونن پیدات کنن ... باور کن اینا به قدری عقده ای و عوضی ان ( حالا منظورم شخص نصیری نیست ، کلن ... ) که می تونن با استناد به همین وبلاگت هم کلی برات دردسرهای اساسی ایجاد کنن ...
دخترخوب ، جان هرکی دوس داری تو این فضای مجازی به هیچکس اعتماد نکن و از خودت هیچ اطلاعات شناسایی برجا نزار ... ناراحت نشی ها ... من خودم شرمنده ام که دارم یه دانشجوی شریف رو نصیحت میکنم . ولی چه کنم ... دلواپسم . یه سری آدم فروش عقده ای تو این فضای وبلاگستان هر کاری میخوان میکنن .
من نه زیادی ترسوام نه بدبین ... تو این چنساله زیاد دیدم مواردی مثل این رو که چه مشکلاتی برای بچه های وبنویس پیشی اومده .
تو این فضای مجازی به دوستانت هم اعتماد نکن چه برسه به این آدمای ...
ok ?

مازیار گفت...

الان که دیدم داری کامنتا رو تایید میکنی یکم خیالم راحت شده ...
ولی بیشتر مراقب خودت باش .

مازیار گفت...

منظورت از اینکه گفتی باور کردی چی بود ؟
شریفی بودن تو رو باور کردم ؟ یا شریفی بودن اونارو ؟ یا کل قضیه رو ؟
فکر می کنم تو اون کامنت کاملن توضیح دادم که نگاهم و باورم نسبت به این دنیای مجازی چجوریه .
بی خیال ...
از من خواستی که اون کامنتهارو بخونم ...
بعد هم گفتی بیخیال ... و من اون قسمت اول رو بیشتر جدی گرفتم و خوندم . و فرض رو بر صحت اون قضایا گذاشتم و نگرانت شدم . حالا این که حقیقت چیه و اینکه من چی رو باور می کنم مهم نیست ... مهم اینه که مراقب خودت باشی .

مازیار گفت...

ای بابا عذرخواهی چرا ... انگار من باز بد حرف زدم ... من اگر چیزی میگم فقط بخاطر خودته ، مسئله درگیر شدن دوستان و این حرفا مطرح نیست اصلن .
---
در مورد باور کردن ، الان روشن شدم ...
ولی مشکل چنتا شد !
معلومه که میدونم باهوش تر از اینی که با اینا قرار مدار بزاری ... ولی مسئله فقط رو به رو شدن با اینا نیست ... همین کل کل کردن با اینا باعث میشه تحریک بشن تا با اطلاعاتی که ازت دارن برات دردسر درست کنن ...
من قصد دخالت ندارم ... جسارتی نشه . ولی خواهش می کنم که در حفظ اطلاعات شخصی خودت بیشتر کوشا باش !
دنبال دردسر هم نگرد ... حالا این یارو آزاده یا هر خر دیگه ای اومده و یه غلطی کرده ، شما اسرار هویدا نکن !
بازم شرمنده ام که نصیحت می کنم ... بعضی موقع هااحساس می کنم ناطور (نگهبان) وبلاگستانم !

فرياد بي صدا گفت...

درود بر شما از مطالبت بسيار لذت بردم ممنون از شما درود بر انديشه تان خوشحال ميشم به من هم سري بزنيد

فاطمه.م گفت...

چرا یهدا جان قرار بود ، حتی راشم انداختم اما خب همونطور که گفتم احتمال اینکه دوستان گودری از وبلاگم باخبر میشدند بود،برا همین بی خیالش شدم
ممنونم ازت دوست عزیز

ali گفت...

سلام به دوست عزیزم. پیام همسرشهید همت به رهبری:

به آقا ی خامنه ای بگویید من ولایتش را قبول ندارم

و روز قیامت جلوی همشون رو می گیرم

Mahla گفت...

شبی دل بود و دلدار خردمند / دل از دیدار دلبر شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ایران / دو چشمم شد ز شور عشق گریان
چو دلبر شور اشک شوق را دید / به شیرینی ز من مستانه پرسید
بگو جانا که مفهوم وطن چیست / که بی مهرش دلی گر هست دل نیست
به زیر پرچم ایران نشستیم / و در را جز به روی عشق بستیم
به یمن عشق در ناب سفتم / و در وصف وطن اینگونه گفتم:
وطن یعنی درختی ریشه در خاک / اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکی سراسر افتخار است /که از جمشید و از کی یادگار است
وطن یعنی سرود پاک بودن / نگهبان تمام خاک بودن
وطن یعنی نژاد آریایی / نجابت مهرورزی باصفایی
وطن یعنی سرود رقص آتش / به استقبال نوروز فره وش
وطن خاک اشو زرتشت جاوید / که دل را می برد تا اوج خورشید
وطن یعنی اوستا خواندن دل / به آیین اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبیل و کارون / ارس زاینده رود و موج جیهون
وطن تیر و کمان آرش ماست / سیاوش های غرق آتش ماست
وطن فردوسی و شهنامه اوست / که ایران زنده از هنگامه ی اوست
وطن آوای رخش و بانگ شبدیز / خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرور ماست / صدای تیشه افسونگر ماست
وطن چنگ است بر چنگ نکیسا / سرود باربدها خسرو آسا
وطن نقش و نگار تخت جمشید / شکوه روزگار تخت جمشید
وطن را لاله های سرنگون است / ز یاد آریو برزن غرق خون است
وطن منشور آزادی کوروش / شکوه جوشش خون سیاوش
وطن خرم ز دین بابک پاک / که رنگین شد ز خونش چهره خاک
وطن یعقوب لیث آرد پدیدار / ویا نادر شه پیروز افشار
به یک روزش طلوع مازیار است / دگر روزش ابومسلم بکار است
وطن یعنی دو دست پینه بسته / به پای دار قالی ها نشسته
وطن یعنی هنر یعنی ظرافت / نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هی هی چوپان کرد است / که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن یعنی تفنگ بختیاری /غرور ملی و دشمن شکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت / دلی عاشق نگاهی با مهابت
وطن یعنی خروش شروه خوانی / زخاک پاک میهن دیده بانی
وطن یعنی بلندای دماوند / ز قهر ملتش ضحاک در بند
وطن یعنی سهند سر فرازی / چنان ستار خانش پاک بازی
وطن یعنی سخن یعنی خراسان / سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژه های شعر خیام / پیام پر فروغ پیر بسطام
وطن یعنی کمال و الملک و عطار / یکی نقاش و آن یک محو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر/ یکی شهنامه دیگر منطق الطیر
یکی من را ز دشمن می رهاند / یکی دل را به دلبر می رساند
خراسان است و نسل سربداران / زجان بگذشتگان در راه ایران
وطن خون دل عین القضات است / نیایش نامه پیر هرات است
وطن یعنی شفا قانون اشارت / خرد بنشسته در قلب عبارت
نظامی خوش سرود آن پیر کامل / زمین باشد تن و ایران ما دل
وطن آوای جان شاعر ماست / صدای تار بابا طاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند / و دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار / دو بیت طاهر و هیهات بسیار
وطن یعنی تو گنجینه راز / تفعل از لسان الغیب شیراز
وطن آوای جان می پرستان / سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوی را / زلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز / نشد جز با نگاه شمس تبریز
مرا نقش وطن در جان جان است / همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سرود مهربانی / وطن یعنی شکوه همزبانی
وطن یعنی درفش کاویانی / سپید و سرخ و سبزی جاودانی
به پشت شیر خورشیدی درخشان / نشان قدرت و فرهنگ ایران
زعطر خاک وطن گر شوی مست / کویر لوت ایران هم عزیز است
وطن دارالفنون میرزا تقی خان / شهید سرفراز فین کاشان
وطن یعنی بهارستان / حضوری بی ریا چون صبح صادق
زخاک پاک ما پروین بخیزد / بهار آن یار مهر آیین بخیزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد / دل شوریده را زیر و زبر کرد
وطن یعنی صدای شعر نیما / طنین جان فضای موج دریا
ز دریای وطن خیزد همی در / چو آژیر و چو دریادار بایندر
وطن یعنی تجلی گاه ملت / حضور زنده ی آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید / دیار ماندگار نسل خورشید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

ارسال یک نظر